ابیر

لغت نامه دهخدا

ابیر. [ اَ] ( اِ ) بلغت زند و پازند پیراهن و قمیص. ( برهان ).

ابیر. [ اَ ] ( اِ ) دلو آب. || شراره آتش. ( شعوری ). و این کلمه بمعنی دوم مصحف ابیز است.

ابیر. [ اَ ] ( اِخ ) نام چشمه ای است از بنی اُبیر از نواحی هجر پائین احسّا. ( مراصد ). || موضعی است به بلاد غطفان. و گویند آبیست بنی القین بن حسر را. ( مراصد ). || نام ابن العلاء محدّث.

فرهنگ فارسی

نام چشمه ایست از بنی ابیر

پیشنهاد کاربران

جناب هنرزاده ی گرامی، از اینگونه کلمات هم معنی که به دنبال یکدیگر می آیند کم نشنیده ایم. مانند :
کار و بار. پاک و مطهر
عاطل و باطل. واضح و مبرهن
حدس و گمان. ضرر و زیان
و چه بسیار نمونه های دیگر. پس عجیب نیست که ابیر و اسیر هم معنی باشند که به نظر حقیر هستند. گفتنی است که در اغلب این عبارات معمولا واژه ی دوم هم معنی واژه ی نخست با بار معنایی بیشتر جهت تاکید به کار می رود. باسپاس
...
[مشاهده متن کامل]

با تایید گفتار جناب انصاری، اگر ابیر هم بنا به آنچه در منابع آمده معنی گرفتاری و اسارت بدهد، چه نیاز بوده که دو کلمه هم معنی را پشت سر هم بیاورند و بگویند اسیر و ابیر؟
به نظرم همان اسیر و عبید بوده که براى راحتی تلفظ به اسیر و ابیر تغییر یاقته است.
فرمایش آقای انصاری درست است معمولا در محاوره
وگفتگو اسیر وابیر باهم گفته میشود وابیر هم مترادف
وهم تاکید موکدبر اسیر است.
در گیلگی یعنی گم شدن
ابیر اگر با اسیر آید به معنی اسارت با اعمال شاقه است، البته به نظر حقیر

از دست رفته

بپرس