آبگبنیدَن.
آبگینیدن =
آب
گین ( دارندگی )
یدن
باعث شدن تا چیزی آبگین/آبدار شود.
Dehydrate
وابگینیدن =
وا ( منفی کننده مانند واکنش )
آب
گین ( دارندگی مانند خشمگین )
یدن = کارواژهنده/کارواژه ساز
باعث شدن تا چیزی آبگینِگی خود را از دست بدهد.
آبگینیدن =
آب
گین ( دارندگی )
یدن
باعث شدن تا چیزی آبگین/آبدار شود.
وابگینیدن =
وا ( منفی کننده مانند واکنش )
آب
گین ( دارندگی مانند خشمگین )
یدن = کارواژهنده/کارواژه ساز
باعث شدن تا چیزی آبگینِگی خود را از دست بدهد.