دیکشنری
مترجم
بپرس
ابگینه گر
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
( آبگینه گر )
آبگینه گر. [ ن َ / ن ِگ َ ] ( ص مرکب ) شیشه گر. زَجّاج. زُجاجی. ( ربنجنی ).
فرهنگ فارسی
( آبگینه گر )
( صفت اسم ) شیشه گر شیشه ساز .
شیشه گر زجاجی
فرهنگ عمید
( آبگینه گر )
شیشه ساز.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها