ابویوسف یعقوب بن اسحاق بن الصّبّاح بن عمران بن اسماعیل بن محمد بن أشعث بن قیس الکِنْدی مکنّیٰ به ابوالحکماء ( ۸۰۱–۸۷۳ میلادی، ۱۸۵–۲۵۶ هجری ) مترجم نهضت ترجمه، ریاضی دان، منجم، موسیقی دان و فیلسوف عرب و عضو دارالحکمه بود.
... [مشاهده متن کامل]
وی با نوشتن کتاب فی استعمال اعداد الهندی در ۸۳۰ میلادی نقش بزرگی در انتقال اعداد هندی به تمدن اسلامی و سپس به اروپا داشت.
وی نخستین حکیم اسلامی است که به آثار حکمای یونان دسترسی داشته و به ترجمهٔ آثار ارسطو و تفسیر و بیان آنها پرداخته است.
وی از قبیله کنده متعلق به جنوب عربستان بود و در کوفه متولد شد و در بغداد پرورش یافت و متناسب با اوضاع فرهنگی بغدادِ آن روزگار به نجوم، طب و فلسفه روی آورد و به فلسفه علاقه بیشتری نشان داد. پدرش، اسحق بن الصباح، در عصر مهدی، هادی و رشید، امیر کوفه و از متمولین بود. الکندی در زمان مأمون، معتصم و متوکل می زیست و در دربار آن ها تقرب بسیار یافت؛ و محبوب دربار مأمون و معتصم و واثق بود و او را به معلمی احمد پسر معتصم گماشته بودند؛ اما مغضوب متوکل قرار گرفت و علتش اختلاف مسلک او با مسلک متوکل بود و پس از ضرب و شتم، کتابخانه اش مصادره شد؛ و در سال ۲۵۲ درگذشت.
الکندی به فلسفه های یونانی، ایرانی و هندی آشنا بود و زبان پهلوی را نیز می دانست. گفته اند ۲۶۳ کتاب و رساله نوشته است و اکثر این آثار اینک مفقود شده است. کندی گویی دانشنامه نویس بود و نوشته هایش تمام حوزهٔ دانش یونانی را دربرمی گرفت: ریاضیات، هندسه، اخترشناسی، موسیقی، نورشناسی، پزشکی، منطق، روان شناسی، هواشناسی و سیاست.
قاضی صاعد اندلسی بر آن است که در اسلام جز کندی کسی به تخصص در علوم فلسفی مشهور نبود و او بود که فیلسوف العرب لقب گرفت.
ابن ابی اصیبعه می نویسد:
«او کتاب های فلسفی بسیاری را ترجمه کرده است»
مهم ترین اثر او کتاب فی ماهیه العقل است که در آن عقل را به چهار گونه ذکر کرده است: عقل بالفعل، عقل بالقوه، عقل که از قوه به فعل می گراید و عقل برهانی، آثار او را بیش از ۲۴۰ نوشته اند.
وی در تلفیق دین و فلسفه کوشش بسیار کرد.
ابن شهرآشوب می نویسد: «یعقوب بن اسحاق کندی» فیلسوف عرب در عصر خود، دست به تألیف کتابی در تناقضات قرآن زد و کسی را در جریان کار خود نگذاشت. روزی یکی از شاگردان او به حضور حسن بن علی عسکری رسید. امام به او فرمود: آیا در میان شما کسی نیست تا استادتان را از آنچه دربارهٔ قرآن می نویسد، بازدارد؟ او گفت: ما شاگردان او هستیم، چگونه می توانیم دربارهٔ این موضوع یا غیر آن به او اعتراض کنیم؟ امام بفرمود: اگر چیزی بگویم به کِندی خواهی گفت؟ آن مرد گفت: آری، امام فرمود: پیش او برو و از وی بپرس: آیا از نظر شما ممکن است منظور قرآن غیر از آن معانی باشد که گمان کرده و پذیرفته اید؟ خواهد گفت ممکن است؛ زیر اهل فهم است. پس بگو: چه می دانی؟ شاید همان گونه که امکان آن را پذیرفتی، مراد قرآن غیر از آن باشد که تو می فهمی؛ و او هم سخنان امام را به وی منتقل کرد. کندی که این مسئله را در سخن، امری محتمل و از نظر عقلی جایز می دانست، گفت: قسم می خورم که این کلام از تو نیست. آن مرد گفت: این سخنان از ابومحمد عسکری است. کندی گفت: هم اکنون پیش او می روم که این امر جز از این خاندان برنمی آید؛ آنگاه آتش خواست و همه آنچه را که نوشته بود، سوزاند و از بین برد.
... [مشاهده متن کامل]
وی با نوشتن کتاب فی استعمال اعداد الهندی در ۸۳۰ میلادی نقش بزرگی در انتقال اعداد هندی به تمدن اسلامی و سپس به اروپا داشت.
وی نخستین حکیم اسلامی است که به آثار حکمای یونان دسترسی داشته و به ترجمهٔ آثار ارسطو و تفسیر و بیان آنها پرداخته است.
وی از قبیله کنده متعلق به جنوب عربستان بود و در کوفه متولد شد و در بغداد پرورش یافت و متناسب با اوضاع فرهنگی بغدادِ آن روزگار به نجوم، طب و فلسفه روی آورد و به فلسفه علاقه بیشتری نشان داد. پدرش، اسحق بن الصباح، در عصر مهدی، هادی و رشید، امیر کوفه و از متمولین بود. الکندی در زمان مأمون، معتصم و متوکل می زیست و در دربار آن ها تقرب بسیار یافت؛ و محبوب دربار مأمون و معتصم و واثق بود و او را به معلمی احمد پسر معتصم گماشته بودند؛ اما مغضوب متوکل قرار گرفت و علتش اختلاف مسلک او با مسلک متوکل بود و پس از ضرب و شتم، کتابخانه اش مصادره شد؛ و در سال ۲۵۲ درگذشت.
الکندی به فلسفه های یونانی، ایرانی و هندی آشنا بود و زبان پهلوی را نیز می دانست. گفته اند ۲۶۳ کتاب و رساله نوشته است و اکثر این آثار اینک مفقود شده است. کندی گویی دانشنامه نویس بود و نوشته هایش تمام حوزهٔ دانش یونانی را دربرمی گرفت: ریاضیات، هندسه، اخترشناسی، موسیقی، نورشناسی، پزشکی، منطق، روان شناسی، هواشناسی و سیاست.
قاضی صاعد اندلسی بر آن است که در اسلام جز کندی کسی به تخصص در علوم فلسفی مشهور نبود و او بود که فیلسوف العرب لقب گرفت.
ابن ابی اصیبعه می نویسد:
«او کتاب های فلسفی بسیاری را ترجمه کرده است»
مهم ترین اثر او کتاب فی ماهیه العقل است که در آن عقل را به چهار گونه ذکر کرده است: عقل بالفعل، عقل بالقوه، عقل که از قوه به فعل می گراید و عقل برهانی، آثار او را بیش از ۲۴۰ نوشته اند.
وی در تلفیق دین و فلسفه کوشش بسیار کرد.
ابن شهرآشوب می نویسد: «یعقوب بن اسحاق کندی» فیلسوف عرب در عصر خود، دست به تألیف کتابی در تناقضات قرآن زد و کسی را در جریان کار خود نگذاشت. روزی یکی از شاگردان او به حضور حسن بن علی عسکری رسید. امام به او فرمود: آیا در میان شما کسی نیست تا استادتان را از آنچه دربارهٔ قرآن می نویسد، بازدارد؟ او گفت: ما شاگردان او هستیم، چگونه می توانیم دربارهٔ این موضوع یا غیر آن به او اعتراض کنیم؟ امام بفرمود: اگر چیزی بگویم به کِندی خواهی گفت؟ آن مرد گفت: آری، امام فرمود: پیش او برو و از وی بپرس: آیا از نظر شما ممکن است منظور قرآن غیر از آن معانی باشد که گمان کرده و پذیرفته اید؟ خواهد گفت ممکن است؛ زیر اهل فهم است. پس بگو: چه می دانی؟ شاید همان گونه که امکان آن را پذیرفتی، مراد قرآن غیر از آن باشد که تو می فهمی؛ و او هم سخنان امام را به وی منتقل کرد. کندی که این مسئله را در سخن، امری محتمل و از نظر عقلی جایز می دانست، گفت: قسم می خورم که این کلام از تو نیست. آن مرد گفت: این سخنان از ابومحمد عسکری است. کندی گفت: هم اکنون پیش او می روم که این امر جز از این خاندان برنمی آید؛ آنگاه آتش خواست و همه آنچه را که نوشته بود، سوزاند و از بین برد.