ابونه
/~Abune/
مترادف ابونه: ( آبونه ) مشترک
برابر پارسی: ( آبونه ) همبست، هم وند، هم بست
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
ابونه. [ اَ وِ ن َ ] ( ع اِ ) ج ِ بُوان. ستونهای پیشین خیمه.
فرهنگ فارسی
آبونه شدن روزنامه و مانند آن
مشترک روزنامه یامجله
ستونهای پیشین خیمه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
جدول کلمات
مشترک روزنامه یا مجله
مترادف ها
وجه اشتراک، ابونه
پیشنهاد کاربران
این واژه از بنیان و پایه پارسی اقتباس گرفته و کسی که پایگاه مالی ندارد هنوز در خراسان بزرگ ما و کشور افغانستان که خراسان نام داشت شخص کم سرمایه میگوید بنیه مالی ندارم
پیوستگی و هم آهنگی در پروژه های گوناگون
آبونه: هم دارنده، همبست، هم وند
اشتراک . سابسکرایب . جوین
در گویش فارسی دری افغانی مشترک