ابوعوف

لغت نامه دهخدا

ابوعوف. [ اَ ع َ ] ( ع اِ مرکب ) ملخ نر.

ابوعوف. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) حمیدبن عبدالرحمن بن حمید الرواس. از روات حدیث است.

ابوعوف.[ اَ ع َ ] ( اِخ ) یزیدبن الأصم. از روات حدیث است.

پیشنهاد کاربران

بپرس