سعید بن اسماعیل بن سعید بن منصور حیری نیشابوری از معتبرترین علما و فقهای قرن سوم هجری است.
اصل ابوعثمان حیری از ری می باشد ( به همین دلیل او را رازی نیز نامیده اند ) [ ۱] که در حیره ( نیشابور ) ( در حدود آرامگاه خیام ) زندگی می کرده است، دلیل انتساب وی به حیری نیز به همین دلیل است. ابوعثمان در سال ۲۹۸ هجری قمری در نیشابور وفات یافت. [ ۲]
از اطلاعات موجود در منابع برمی آید که وی در کودکی و جوانی به علم اندوزی پرداخت و در میان علوم بیشتر به علم حدیث اشتغال یافت. [ ۳] از همان ابتدا در وی احساسی وجود داشت که این علوم نمی تواند او را به مقصود راهنمایی و به حقیقت واصل کند.
از ابوعثمان در این باره چنین آورده اند:
«پیوسته دلم طلب حقیقت می کردی اندر حال طفولیت و از اهل ظاهر نفرتی می نمودی و دانستمی لامحاله که جزین ظاهر که عامه بر آن اند نیز سری هست مر شریعت را تا به بلاغت رسیدم. »[ ۳]
بدین ترتیب، او به تصوف روی آورد. ابوعثمان ابتدا مرید یحیی بن معاذ رازی بود، سپس به خدمت شاه شجاع کرمانی درآمد و سرانجام به جرگه شاگردان و یاران ابوحفص حداد پیوست و مشی عرفانی اش را رونق بخشید. [ ۴]
عده ای بر این باورند که تصوف در نیشابور به وسیله ابوعثمان رواج یافت؛ وی و ابوحفص حداد و حمدون قصار طریقه ملامتیه را بنیاد نهادند و ترویج کردند. از اقوالی که در منابع متعدد از او نقل شده به خوبی روشن می شود که به شریعت سخت پایبند بوده است. این موضوع در آخرین عباراتی که هنگام خطاب به فرزندش، ابوبکر، گفت به خوبی معلوم می شود. آورده اند که احتضار پسرش از شدت حزن و اندوه جامه بر تن درید و ابوعثمان از این کار سخت دلگیر شد و به او گفت: «خلاف سنت به ظاهر دلیل ریای باطن بود. »[ ۵]
از میان سخنان وی، این موضوعات در منابع مختلف شرح و تفسیر شده است: ذکر، خوف و رجا، تفویض، رضا، صبر، فراست، ادب، شوق، حال، توبه، مجاهده، زهد، حزن و اندوه، توکل، شکر، یقین، ارادت، اخلاص، محبت، سماع و طریقت. از ابوعثمان اثری باقی نمانده؛ هرچند ابوبکر کلابادی تصریح می کند که وی در معاملات تصانیفی داشته است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاصل ابوعثمان حیری از ری می باشد ( به همین دلیل او را رازی نیز نامیده اند ) [ ۱] که در حیره ( نیشابور ) ( در حدود آرامگاه خیام ) زندگی می کرده است، دلیل انتساب وی به حیری نیز به همین دلیل است. ابوعثمان در سال ۲۹۸ هجری قمری در نیشابور وفات یافت. [ ۲]
از اطلاعات موجود در منابع برمی آید که وی در کودکی و جوانی به علم اندوزی پرداخت و در میان علوم بیشتر به علم حدیث اشتغال یافت. [ ۳] از همان ابتدا در وی احساسی وجود داشت که این علوم نمی تواند او را به مقصود راهنمایی و به حقیقت واصل کند.
از ابوعثمان در این باره چنین آورده اند:
«پیوسته دلم طلب حقیقت می کردی اندر حال طفولیت و از اهل ظاهر نفرتی می نمودی و دانستمی لامحاله که جزین ظاهر که عامه بر آن اند نیز سری هست مر شریعت را تا به بلاغت رسیدم. »[ ۳]
بدین ترتیب، او به تصوف روی آورد. ابوعثمان ابتدا مرید یحیی بن معاذ رازی بود، سپس به خدمت شاه شجاع کرمانی درآمد و سرانجام به جرگه شاگردان و یاران ابوحفص حداد پیوست و مشی عرفانی اش را رونق بخشید. [ ۴]
عده ای بر این باورند که تصوف در نیشابور به وسیله ابوعثمان رواج یافت؛ وی و ابوحفص حداد و حمدون قصار طریقه ملامتیه را بنیاد نهادند و ترویج کردند. از اقوالی که در منابع متعدد از او نقل شده به خوبی روشن می شود که به شریعت سخت پایبند بوده است. این موضوع در آخرین عباراتی که هنگام خطاب به فرزندش، ابوبکر، گفت به خوبی معلوم می شود. آورده اند که احتضار پسرش از شدت حزن و اندوه جامه بر تن درید و ابوعثمان از این کار سخت دلگیر شد و به او گفت: «خلاف سنت به ظاهر دلیل ریای باطن بود. »[ ۵]
از میان سخنان وی، این موضوعات در منابع مختلف شرح و تفسیر شده است: ذکر، خوف و رجا، تفویض، رضا، صبر، فراست، ادب، شوق، حال، توبه، مجاهده، زهد، حزن و اندوه، توکل، شکر، یقین، ارادت، اخلاص، محبت، سماع و طریقت. از ابوعثمان اثری باقی نمانده؛ هرچند ابوبکر کلابادی تصریح می کند که وی در معاملات تصانیفی داشته است. [ ۱]
wiki: ابوعثمان سعید حیری