ابوعبدالکریم
لغت نامه دهخدا
ابوعبدالکریم. [ اَ ع َدِل ْ ک َ ] ( اِخ ) عبداﷲبن عبدالکریم. از روات است.
ابوعبدالکریم. [ اَ ع َ دِل ْ ک َ ] ( اِخ ) عبیدةبن معتب. از روات است.
ابوعبدالکریم. [ اَ ع َ دِل ْ ک َ ] ( اِخ ) عطیه. از روات است.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید