ابوعبدالسلام
لغت نامه دهخدا
ابوعبدالسلام. [ اَ ع َ دِس ْ س َ] ( اِخ ) او از ثوبان و از او ابن جابر روایت کند.
ابوعبدالسلام. [ اَ ع َ دِس ْ س َ ] ( اِخ ) زبیدبن جوانشیر. از روات حدیث و ضعیف است و حمّادبن سلمه از او روایت کند.
ابوعبدالسلام. [ اَ ع َ دِس ْ س َ] ( اِخ ) صالح بن رستم. مولی بنی هاشم. از روات است.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید