ابوشامه عبدالرحمن بن اسماعیل

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] ابوشامه، ابوالقاسم شهاب الدین عبدالرحمن بن اسماعیل بن ابراهیم مقدسی، فقیه، محدث، ادیب و مورخ دمشقی شافعی مذهبی است که به سبب خال بزرگی که بر بالای ابروی چب داشت، به ابوشامه معروف شد. نام او را محمد بن عبدالرحمن نیز آورده اند.
نیای بزرگش، محمد بن احمد بن علی طوسی بود و ابوشامه خود حدس می زند که وی صوفی و امام مسجد صخره بیت المقدس بوده که در شعبان 492ق به دست صلیبیان کشته شد و سپس فرزندانش از بیت المقدس به دمشق رفتند.
ابوشامه در 23 ربیع الاول 599ق در دمشق زاده شد و از خردسالی به حفظ قرآن و آموختن علوم مشتاق بود. در 621ق همراه پدر به زیارت کعبه رفت. سال بعد نیز دوباره حج گزارد و در 624ق به بیت المقدس و در 628ق به مصر رفت و در شهرهای قاهره، دمیاط و اسکندریه از دانشمندان بهره ها برد. از جمله استادان او در مصر و شام، باید از فخر الدین ابومنصور ابن عساکر، ابوالحسن علی سخاوی، ابن صلاح شهرزوری، موفق الدین ابن قدامه، سیف آمدی و نیز احمد بن عبدالله سلمی، داوود بن ملاعب و عبدالجلیل بن مندویه (در حدیث) نام برد.
چون به دمشق بازگشت، ظاهراً تا پایان عمر دیگر به سفر نپرداخت و روزگار خود را به مطالعه، تدریس، نقل حدیث، تألیف و پاسخ گویی به مسائل شرعی گذرانید. در ترجمه ای که ابوشامه از احوال خود نوشته، با شیفتگی بسیار به بیان خواب هایی که مردمان درباره او می دیدند و دالّ بر مقام والای علمی او بوده، پرداخته است. از جمله مشاغل او، استادی دارالحدیث اشرفیه، ریاست قاریان تربت اشرفیه و در اواخر عمر، مدیریت دارالحدیث اشرفیه بود. اقدام او برای تصدی ریاست داراقرائه بزرگ امّ الصالح، به علت شرط واقف آن، به نتیجه نرسید.
پایگاه دانش او در فقه به اندازه ای بود که بعضی از معاصرانش از پیروی او از مذهب امام شافعی ابراز شگفتی می کردند. او به ویژه به فن خلاف (احکام مورد اختلاف فقها) علاقه داشت و نظری را که نزدیک به حقیقت می یافت، در صورت استواری دلیل های آن، می پذبرفت؛ هر چند آن نظر با مذهب شافعی موافق نبود. با آن که دوستدار منصب نبود و از درگاه اهل دنیا دوری می جست و متواضع بی تکلف می زیست، غلبه خوی بدگویی از دیگران و اهانت به علما و بزرگان از طرفی و جسارت در بیان حق و مبارزه با بدعت ها و درگیری های مذهبی حنبلیان با شافعیان و اتهام در عقیده از طرف دیگر، او را گرفتار کرد. دو تن از شاگردانش یا به روایتی از مخالفان او، به بهانه ای وارد خانه اش شدند و او را زخم زدند. در پی این صدمه یا بر اثر سوءقصدی دیگر، درگذشت و در دارالفرادیس دمشق به خاک سپرده شد.
برخی از شاگردان او بدین قرارند: شهاب الدین حسین الکفری، شهاب الدین احمد لبّان و زین الدین ابوبکر یوسف مزّی که از او علم قرائت آموختند؛ شیخ شرف الدین فزاری خطیب که شرح شاطبیه را نزد او خواند؛ برهان الدین اسکندرانی، علی بن مهیار و پسر ابوشامه ابولهدی احمد. نیز گروهی از بزرگان و فضلا از جمله محیی الدین یحیی بن علی تمیمی برای شنیدن تاریخ و الروضتین و تألیفات دیگر وی در جامع و تربت اشرفیه نزد او حضور می یافتند. کسانی چون مجد الدین محمد اربلی، شهاب الدین ابوالعباس احمد بن اشبیلی، زین الدین علی بن احمد قرطبی، محمد بن ابی بکر شاغوری، محمد بن عبدالرحمن کنجی و عده ای دیگر، الروضتین را در سال های آخر عمر ابوشامه، از او شنیده اند.

پیشنهاد کاربران

بپرس