ابوسلیم
لغت نامه دهخدا
ابوسلیم. [ اَ س ُ ل َ ] ( اِخ ) اسماعیل بن الفضل بن بحرالسّقاء. محدّث است.
ابوسلیم. [اَ س ُ ل َ ] ( اِخ ) بکربن سلیم المدینی. محدّث است.
ابوسلیم. [ اَ س ُ ل َ ] ( اِخ ) عبدبن یحیی. محدّث است. او اززهیر و شریک و از او هلال بن علاء الرّقی روایت کند.
ابوسلیم. [ اَ س ُ ل َ ] ( اِخ ) علی بن سلیم. تابعی است. اواز انس بن مالک و از او اسرائیل بن یونس روایت کند.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید