ابوسعید اَبِی الخیر، فضل الله (میهنه ۳۵۷ق ـ۴۴۰ق)
عارف و شاعر ایرانی. همچون پدر، مذهب شافعی داشت. در کودکی به تحصیل قرآن و از آن پس به فراگیری دیگر علوم پرداخت. از حافظۀ نیرومند و نیز استعداد عجیب او حکایت ها آورده اند. سال ها در مرو به تحصیل فقه و در سرخس به فراگیری تفسیر و اصول پرداخت. ابوسعید در شمار بزرگ ترین مشایخ حوزۀ تصوف خراسان است و در این حوزه که از شرقی ترین نواحی عالم اسلام تا بغداد گسترده می شود، تنها شمار معدودی همچون ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی به شهرت و اعتبار او رسیده اند. ابوسعید، در طریقت دست ارادت به سوی بشر یاسین، لقمان سرخسی، ابوالفضل سرخسی، ابوعبدالرحمن سُلَمی و سرانجام ابوالعباس قصّاب آملی دراز کرد و سال ها زیر نظر آنان به سلوک و مجاهده پرداخت. مجاهدات عجیب و دور از تصور او در این دوره، در آفرینش روش سلوک او بسیار مؤثر بود. او صوفی ای است ذوقی، که وجد، سماع، و ریاضت های مشکل، از ارکانِ طریقت اوست. به هرحال، ابوسعید در مقام بزرگ ترین شیخ صوفی در آن روزگار از همان زمان بازگشت به نیشابور، مخالفان و موافقانی داشت، حتی از مخالفت اولیۀ مشایخی چون ابوالقاسم قشیری با او خبرهایی در دست است. میراث بر جای ماندۀ او، شماری رباعیات مشکوک است که بارها به چاپ رسیده است. یکی از فرزندزادگان او به نام محمد بن منوّر، رساله ای با نام اسرارالتوحید، در شرح زندگی و به ویژه کراماتِ او نوشته است. کثرت کرامات او، به ویژه اخباری که از ضمیرخوانی او در این رساله آمده تعجب برانگیز است. تک نگاری های دیگری نیز، حتی تا روزگار حاضر، دربارۀ او پرداخته اند.
عارف و شاعر ایرانی. همچون پدر، مذهب شافعی داشت. در کودکی به تحصیل قرآن و از آن پس به فراگیری دیگر علوم پرداخت. از حافظۀ نیرومند و نیز استعداد عجیب او حکایت ها آورده اند. سال ها در مرو به تحصیل فقه و در سرخس به فراگیری تفسیر و اصول پرداخت. ابوسعید در شمار بزرگ ترین مشایخ حوزۀ تصوف خراسان است و در این حوزه که از شرقی ترین نواحی عالم اسلام تا بغداد گسترده می شود، تنها شمار معدودی همچون ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی به شهرت و اعتبار او رسیده اند. ابوسعید، در طریقت دست ارادت به سوی بشر یاسین، لقمان سرخسی، ابوالفضل سرخسی، ابوعبدالرحمن سُلَمی و سرانجام ابوالعباس قصّاب آملی دراز کرد و سال ها زیر نظر آنان به سلوک و مجاهده پرداخت. مجاهدات عجیب و دور از تصور او در این دوره، در آفرینش روش سلوک او بسیار مؤثر بود. او صوفی ای است ذوقی، که وجد، سماع، و ریاضت های مشکل، از ارکانِ طریقت اوست. به هرحال، ابوسعید در مقام بزرگ ترین شیخ صوفی در آن روزگار از همان زمان بازگشت به نیشابور، مخالفان و موافقانی داشت، حتی از مخالفت اولیۀ مشایخی چون ابوالقاسم قشیری با او خبرهایی در دست است. میراث بر جای ماندۀ او، شماری رباعیات مشکوک است که بارها به چاپ رسیده است. یکی از فرزندزادگان او به نام محمد بن منوّر، رساله ای با نام اسرارالتوحید، در شرح زندگی و به ویژه کراماتِ او نوشته است. کثرت کرامات او، به ویژه اخباری که از ضمیرخوانی او در این رساله آمده تعجب برانگیز است. تک نگاری های دیگری نیز، حتی تا روزگار حاضر، دربارۀ او پرداخته اند.