ابوذراعه ٔ جرجان
لغت نامه دهخدا
اگر بدولت با رودکی نه همسانم
عجب مکن سخن از رودکی نه کم دانم
اگر بکوری چشم اوبیافت گیتی را
ز بهر گیتی من کور بود نتوانم.
هر آنکسی که نباشد ز اخترش اقبال
بود همه هنر او بخلق نامقبول
شجاعتش همه دیوانگی فصاحت حشو
سخن گزاف و کریمی فساد و فضل فضول.
رجوع به مجمعالفصحاء ج 1 ص 82 شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید