ابودحاس. [ اَ دِ ] ( ع اِ مرکب ) داحِس. کژدُمه. داحوس.گوشه. عقربک. خوی درد. ناخن پال. ناخن خواره. و آن ورمی دردناک است که بر سر انگشت نزدیک ناخن پدید آید.