ابوبکر صدیق
لغت نامه دهخدا
دانشنامه آزاد فارسی
ابوبکر، صدّیق (۱۹۰۳ـ۱۹۸۸)
رهبر نیجریه و سلطان سوکوتو۱ (۱۹۳۸ـ۱۹۸۸). در مقام رهبر روحانی مسلمانان نیجریه به سارکین موسولمی۲ (امیرالمؤمنین) ملقب بود. از چهره های فوق العاده پرنفوذ در ساختار سیاسی امیرنشین های اسلامی شمال نیجریه به شمار می رفت و به اصلاحاتی، ازقبیل گسترش تحصیلات و برقراری حق رأی برای زنان، دست زد. قبل از استقلالِ نیجریه نقش برجسته ای در مجلس رؤسای قبایل شمالی۳ داشت و وزیر مشاور در حکومت محلی بود. پس از استقبالِ نیجریه از مشارکت در سیاست های حزبی کناره گرفت. ابوبکر به سبب تساهل سیاسی و مذهبی و نیز نقش داشتن در اتحاد و تمامیت ارضی نیجریه شهرت داشت. ابوبکر در شهر سوکوتو، در همان روزی که نیروهای انگلیسی برای درهم شکستن مقاومت مردم دربرابر استعمارگران وارد این شهر شدند، به دنیا آمد. او در ۱۹۳۸ در مقام سلطانِ سوکوتو جانشینِ حسن، عموی خود، شد.
رهبر نیجریه و سلطان سوکوتو۱ (۱۹۳۸ـ۱۹۸۸). در مقام رهبر روحانی مسلمانان نیجریه به سارکین موسولمی۲ (امیرالمؤمنین) ملقب بود. از چهره های فوق العاده پرنفوذ در ساختار سیاسی امیرنشین های اسلامی شمال نیجریه به شمار می رفت و به اصلاحاتی، ازقبیل گسترش تحصیلات و برقراری حق رأی برای زنان، دست زد. قبل از استقلالِ نیجریه نقش برجسته ای در مجلس رؤسای قبایل شمالی۳ داشت و وزیر مشاور در حکومت محلی بود. پس از استقبالِ نیجریه از مشارکت در سیاست های حزبی کناره گرفت. ابوبکر به سبب تساهل سیاسی و مذهبی و نیز نقش داشتن در اتحاد و تمامیت ارضی نیجریه شهرت داشت. ابوبکر در شهر سوکوتو، در همان روزی که نیروهای انگلیسی برای درهم شکستن مقاومت مردم دربرابر استعمارگران وارد این شهر شدند، به دنیا آمد. او در ۱۹۳۸ در مقام سلطانِ سوکوتو جانشینِ حسن، عموی خود، شد.
wikijoo: ابوبکر،_صدیق_(۱۹۰۳ـ۱۹۸۸)
پیشنهاد کاربران
ذوالخلال. [ ذُل ْ خ ِ ] ( اِخ ) لقب ابی بکربن ابی قحافة رضی اﷲ عنه است و خلال عبای پلاسین باشد که عرب به جای پیراهن و پایجامه و جبه پوشیدندی و این لقب آنگاه بدو دادند که رسول صلوات اﷲ علیه به صدقه موعظت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
فرمود و ابوبکر مجموع اموال خویش یکباره جز جامه ای از پلاس که بر تن داشت ، به مسکینان بخشید و چون پیغامبر صلوات اﷲ علیه پرسید اهل خود را چه بر جای ماندی ؟ گفت خدای و رسول او را. و نیز در وجه این تلقیب گفته اند لانه تصدّق بجمیع ماله و خلل کسأه بخلال. هرچند از بحث لغوی ما بیرون است لیکن در اینجا حکایت اسکندر مقدونی مرا بخاطر گذشت : آنگاه که به جنک مشرق میشد و گویند هرچه از زر و سیم و جامه و عطر داشت میان کسان و سپاهیان بخش کرد. از وی سؤال کردند برای خویش چه باقی گذاشتی ؟ گفت امید را یعنی امید فتح و فیروزی را. میان این دو بخشش و دهش فرق تمدن شرقی و غربی یعنی معنوی و مادی پیدا آید. در یکی خودخواهی مطلق و در دیگری مردم دوستی بی شرط. از فیروزی اسکندر انهدام علم یونان و اخلاق و ادب ایران حاصل آمد و از فیروزی محمد مساوات مطلقه بین حبشی و قرشی حاصل شد. رجوع به ابی بکربن ابی قحافه شود.
لعنت بر جبت و طاغوت
ذوالخلال ؛ لقب ابوبکر صدیق رضی اﷲ عنه.
مایه ٔ صدق . [ ی َ / ی ِ ی ِ ص ِ ] ( اِخ ) کنایه از ابابکربن ابی قُحافه است . ( برهان ) ( از آنندراج ) . ابوبکر صدیق رضی اﷲ عنه . ( ناظم الاطباء ) .