ابوالهیجاء

لغت نامه دهخدا

ابوالهیجاء. [ اَ بُل ْ هََ ] ( اِخ ) ابن حمدان. رجوع به عبداﷲبن حمدان... شود.

ابوالهیجاء. [ اَ بُل ْ هََ ] ( اِخ ) ابن موسک. امیر اربل و یکی از رؤسای کرد. او در یکی از جنگهای صلیبی ( 504 - 505 هَ. ق. ) اشتراک داشت.

ابوالهیجاء. [ اَ بُل ْ هََ ] ( اِخ ) حسین بن محمد رواداز خاندان رواد و او عاقبت خاندان سالاریان را برانداخته در سراسر آذربایجان پادشاهی یافت و ظاهراً نام او حسین بوده. ابوعلی مسکویه ابوالهیجاء را خداوند اهر و ورزقان می شمارد. و ابوالقاسم علی بن جعفر وزیر یوسف بن ابی الساج که سپس وزارت سالار مرزبان بن محمدبن مسافر داشت در ضمن ترتیبی که جهت خراج و باج ایالات آذربایجان و غیره مقرر داشت با ابوالمیجا از بابت نواحی که در اهر و ورزقان داشت پنجاه هزار دینار و برخی هدیه ها قرار داد. وهسودان آنگاه که با ابراهیم بن مرزبان بجنگ پرداخت نامه ای به حسین بن محمد رواد نوشت و او را بجنگ و دشمنی با ابراهیم برانگیخت و عاقبت ابوالهیجا بر ابراهیم غالب شد و او را اسیر و بند کرد وآذربایجان وی را مستخلص گشت. به شهریاران گمنام ج 1 ص 68، 101، 105، 114، 120، 121، 123، 136 رجوع شود.

ابوالهیجاء. [ اَ بُل ْ هََ ] ( اِخ ) حمدانی. رجوع به عبداﷲبن حمدان پدر سیف الدوله... شود.

ابوالهیجاء. [ اَ بُل ْ هََ ] ( اِخ ) شمین. امیر حسام الدین کردی. یکی از رجال دربار صلاح الدین ایوبی. او از دست صلاح الدین حکمرانی نصیبین داشت و سپس بسرداری جیش مصر منصوب گشت و ناصر خلیفه نیز وی را بهمدان مأمور کرد. او قائدی شجاع و مقتدر بود لیکن جور و اعتساف بر وی غالب بود.

ابوالهیجاء. [ اَ بُل ْ هََ ] ( اِخ ) شهفیروزبن شعیب عبدالسیدبن منصور اصفهانی. یاقوت گوید: او ادیبی فاضل و شاعر و در نظم و نثر مجید بود. وی ادب از ابی جعفرمحمدبن احمدبن مسلمه و استادان دیگر فراگرفت. و او را مقاماتی است که به سال 490 هَ. ق. انشا کرده است و وفات وی به سال 530 هَ. ق. بود و از شعر اوست :
لااستلذ العیش لم أدأب له
طلباً و سعیاً فی الهواجر و الغلس
و أری حراماً ان یواتینی الغنی
حتی یحاول بالعناء و یلتمس
فاحبس نوالک عن اخیک مُوَفّرا
فاللیث لیس یسیغ الا ما افترس.
و نیز او راست :
و ساق بت اشرب من یدیه
مشعشعة بلون کالنجیع
فحمرتها و حمرة وجنتیه
و نورالکاس فی نورالشموع بیشتر بخوانید ...

پیشنهاد کاربران

بپرس