ابوالمغیره

لغت نامه دهخدا

( ابوالمغیرة ) ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) از سلیمان بن موسی روایت کند.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ]( اِخ ) او از عبداﷲبن عمرو و عوف از او روایت کند.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) او صحبت عمر را دریافته و دختر او ام جعفر از او روایت کند. ( الکنی للبخاری ). ابن ابی حاتم نام دختر او را ام حفص آورده است.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) یا ابوعبدالرحمن. رجوع به زیادبن حدیر الأسدی شود.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) بوشجان. تابعی است و از ابن عباس روایت کند.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) حبیب بن المغیرة الخفاف. محدث است.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) الخفاف یا الخصاف. او از ابن عباس و از او عاصم احول روایت کند.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) رافعبن حسین. تابعی است و از ابن عمر روایت کند.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) زیادبن جدیر. محدث است.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) عبدالقدوس بن حجاج الحمصی. محدث است.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) عبداﷲبن ابی الهذیل. محدث است و از ابن عیاش روایت کند.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) عبداﷲبن ابی الهذیل. تابعی است او به اسناد از ابی بکر و عمرو علی و عبداﷲبن مسعود روایت دارد و حدیثهای او مرسل است و از عمّار و خباب بن ارت و عبداﷲبن عمروبن العاص و ابی هریره و جریر و ابن عباس و عبدالرحمن ابزی حدیث شنیده است و صاحب صفةالصفوة آرد که ابوفروة میگفت ما با عبداﷲبن ابی الهذیل مجالست داشتیم و چون کسی حدیثی از احادیث مردم بمیان می آورد عبداﷲ می گفت ما برای این ننشسته ایم و خالدبن ابی سنان گوید: وقتی ابوالمغیرة از ذنوب خویش شکایت میکرد، مردی او را گفت آیا تو تقی نقی نیستی عبداﷲ گفت خدایا این مرد میخواهد بواسطه من بتو تقرب جوید و من ترا شاهد میگیرم بردشمنی و عداوت او. رجوع به صفةالصفوه ج 3 ص 17 شود.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) عبیداﷲبن المغیرة الثقفی. تابعی است و از ابن عباس روایت کند.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ] ( اِخ ) محمدبن مالک خادم برأبن عازب. محدث است.

ابوالمغیرة. [ اَ بُل ْ م ُ رَ ] ( اِخ ) مؤذّن بخارا. از حسن و ابن سیرین و قتادة روایت کند.بیشتر بخوانید ...

پیشنهاد کاربران

بپرس