ابوالمصبح
لغت نامه دهخدا
ابوالمصبح. [ اَ بُل ْ ؟ ] ( اِخ ) الأوزاعی الحمصی. تابعی است. او از جابر و مالک بن عبداﷲ و از او ابن جابر و حصین بن حرملة و امیةبن یزید روایت کنند.
ابوالمصبح. [ اَ بُل ْ ؟ ] ( اِخ ) عبدالرحمن. رجوع به اعشی همدان. شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید