[ویکی فقه] بَرْجَوان ، ابوالفتح ، حاکم مصر از ۳۸۷ تا ۳۹۰ق /۹۹۷ تا ۹۹۹م در دستگاه خلافت فاطمیان می باشد. نام او را در برخی منابع ارجوان آورده اند.
از اصل و نسب وی اطلاعی در دست نیست ، جز آنکه بعضی از مورخان او را صقلبی (اسلاو) یا صقلّی (سیسیلی ) دانسته اند. از این رو، بعید می نماید که خواجه ای سیاه بوده باشد. برجوان از غلامان دربار فاطمی بود و از چنین پایگاهی به بلند پایه ترین مقامات سیاسی و نظامی مصر دست یافت .
دوران زندگی
زندگی برجوان را می توان به ۳ دوره تقسیم کرد: در دوره اول در دستگاه عزیز فاطمی ترقی کرد، تا غلام خاص او شد دوره دوم زندگی برجوان با مرگ عزیز در ۳۵۶ق آغاز گردید که خلیفه به هنگام مرگ ، سرپرستی و رسیدگی به کارهای فرزند و جانشین خود، الحاکم بامرالله را به او سپرد. با مرگ عزیز میان مغاربه (بربرها) و مشارقه (ترکان ، دیلمان و...) نزاع در گرفت و این نزاع به غلبه قبیله بربر کتامه ، به رهبری ابومحمد حسن بن عمار بر دستگاه حکومت مصر انجامید که ولایت عهدی پسر عزیز را نمی خواستند و اگر مراقبت های برجوان نبود، بیم آن می رفت که آن پسر خردسال را به قتل برسانند. غلبه کتامه بر حکومت از یک سو کشمکش درونی بربرها را بر سر مناصب به دنبال داشت و از سوی دیگر موجب رنجش موالی (ترکان و دیلمیان ) شد که امتیازات خود را از دست داده بودند. موالی چاره کار را در آن دیدند که به برجوان روی آورند و او را به رهبری برگزینند. برجوان برای مقابله با بربرها نخست از منگوتکین ، حکمران ترک دمشق یاری خواست ، و سرانجام به یاری جَیش بن صَمصامه ، حکمران ِ معزول طرابلس که از حسن بن عمّار بریده ، و به او پیوسته بود، توانست بربرها را از صحنه قدرت بیرون راند. نقشه حسن بن عمار برای قتل برجوان نیز ناکام ماند و او همراه با قبیله کتامه به صحرا گریخت . با فرار بربرها، دوره سوم زندگی برجوان از ۳۸۷ق آغاز شد. از آن جا که وی دیگر رقیبی نداشت ، به منصب وسَاطه (هم ردیف وزیر) که قبلاً برعهده حسن بن عمار بود، دست یافت و عملاً قدرت را در اختیار گرفت و به سامان دهی اوضاع مملکت پرداخت . او با فرماندهی جیش بن صمصامه ، شورش اهالی صور و دمشق را فرونشاند و به جنگ با بیزانس دست یازید و آن ها را شکست داد و عهدنامه صلح ۱۰ ساله ای با امپراتور بیزانس ، باسیل منعقد کرد. وی همچنین ولایات برقه و طرابلس را فتح کرد. در این دوره از برجوان که به یاری کاتب خود، ابوالعلا فهد بن ابراهیم رشته امور کشور را در دست داشت ، غالباً با القاب استاد، متولی نظر، و صاحب یاد کرده اند.
ماجرای قتل برجوان
استیلای برجوان بر کشور و مداخله او در امور خلیفه نوجوان سبب رنجش الحاکم شد. ریدان که از غلامان بلند پایه خلیفه و چتردار او بود، الحاکم را از برجوان بیم می داد و چنین تلقین می کرد که وی راه کافور را در پیش گرفته است و با او همان خواهد کرد که کافور با آل اخشید کرد پس الحاکم ، ریدان را مأمور قتل برجوان کرد.برخی منابع قتل برجوان را در ۳۹۰ق ، وبرخی دیگر در۳۸۹ق دانسته ، و غالباً یادآور شده اند که برجوان به ضرب کارد در باغ الحاکم به قتل رسید؛ اما ابن ایاس بر آن است که برجوان در حمام کشته شد. پس از قتل او اموالش را هم مصادره کردند.
علاقه به شعر و موسیقی
...
از اصل و نسب وی اطلاعی در دست نیست ، جز آنکه بعضی از مورخان او را صقلبی (اسلاو) یا صقلّی (سیسیلی ) دانسته اند. از این رو، بعید می نماید که خواجه ای سیاه بوده باشد. برجوان از غلامان دربار فاطمی بود و از چنین پایگاهی به بلند پایه ترین مقامات سیاسی و نظامی مصر دست یافت .
دوران زندگی
زندگی برجوان را می توان به ۳ دوره تقسیم کرد: در دوره اول در دستگاه عزیز فاطمی ترقی کرد، تا غلام خاص او شد دوره دوم زندگی برجوان با مرگ عزیز در ۳۵۶ق آغاز گردید که خلیفه به هنگام مرگ ، سرپرستی و رسیدگی به کارهای فرزند و جانشین خود، الحاکم بامرالله را به او سپرد. با مرگ عزیز میان مغاربه (بربرها) و مشارقه (ترکان ، دیلمان و...) نزاع در گرفت و این نزاع به غلبه قبیله بربر کتامه ، به رهبری ابومحمد حسن بن عمار بر دستگاه حکومت مصر انجامید که ولایت عهدی پسر عزیز را نمی خواستند و اگر مراقبت های برجوان نبود، بیم آن می رفت که آن پسر خردسال را به قتل برسانند. غلبه کتامه بر حکومت از یک سو کشمکش درونی بربرها را بر سر مناصب به دنبال داشت و از سوی دیگر موجب رنجش موالی (ترکان و دیلمیان ) شد که امتیازات خود را از دست داده بودند. موالی چاره کار را در آن دیدند که به برجوان روی آورند و او را به رهبری برگزینند. برجوان برای مقابله با بربرها نخست از منگوتکین ، حکمران ترک دمشق یاری خواست ، و سرانجام به یاری جَیش بن صَمصامه ، حکمران ِ معزول طرابلس که از حسن بن عمّار بریده ، و به او پیوسته بود، توانست بربرها را از صحنه قدرت بیرون راند. نقشه حسن بن عمار برای قتل برجوان نیز ناکام ماند و او همراه با قبیله کتامه به صحرا گریخت . با فرار بربرها، دوره سوم زندگی برجوان از ۳۸۷ق آغاز شد. از آن جا که وی دیگر رقیبی نداشت ، به منصب وسَاطه (هم ردیف وزیر) که قبلاً برعهده حسن بن عمار بود، دست یافت و عملاً قدرت را در اختیار گرفت و به سامان دهی اوضاع مملکت پرداخت . او با فرماندهی جیش بن صمصامه ، شورش اهالی صور و دمشق را فرونشاند و به جنگ با بیزانس دست یازید و آن ها را شکست داد و عهدنامه صلح ۱۰ ساله ای با امپراتور بیزانس ، باسیل منعقد کرد. وی همچنین ولایات برقه و طرابلس را فتح کرد. در این دوره از برجوان که به یاری کاتب خود، ابوالعلا فهد بن ابراهیم رشته امور کشور را در دست داشت ، غالباً با القاب استاد، متولی نظر، و صاحب یاد کرده اند.
ماجرای قتل برجوان
استیلای برجوان بر کشور و مداخله او در امور خلیفه نوجوان سبب رنجش الحاکم شد. ریدان که از غلامان بلند پایه خلیفه و چتردار او بود، الحاکم را از برجوان بیم می داد و چنین تلقین می کرد که وی راه کافور را در پیش گرفته است و با او همان خواهد کرد که کافور با آل اخشید کرد پس الحاکم ، ریدان را مأمور قتل برجوان کرد.برخی منابع قتل برجوان را در ۳۹۰ق ، وبرخی دیگر در۳۸۹ق دانسته ، و غالباً یادآور شده اند که برجوان به ضرب کارد در باغ الحاکم به قتل رسید؛ اما ابن ایاس بر آن است که برجوان در حمام کشته شد. پس از قتل او اموالش را هم مصادره کردند.
علاقه به شعر و موسیقی
...
wikifeqh: ارجوان