ابوالغصن

لغت نامه دهخدا

ابوالغصن. [ اَ بُل ْ غ ُ ] ( اِخ )اسحاق الأعمی. محدث است و فزاری از وی روایت کند.

ابوالغصن. [ اَ بُل ْ غ ُ ] ( اِخ ) ثابت بن قیس مدنی. او از ابی سعید المقبری روایت کند.

ابوالغصن. [ اَ بُل ْ غ ُ ] ( اِخ ) حسان بن زید. از روات است.

ابوالغصن. [ اَ بُل ْ غ ُ ] ( اِخ ) دجین بن ثابت بن دجین بصری. معروف به جحی. از روات حدیث است و در اینکه ابوالغصن جحی معروف ، صاحب حکایات است یا نه اختلاف است.

پیشنهاد کاربران

بپرس