ابوالعبیر. [ اَ بُل ْ ع َ ] ( اِخ ) عنبر یا عباس. در لغت نامه اسدی بیت ذیل از این شاعر فارسی برای کلمه فرکند شاهد آمده است :نه در وی آدمی را راه رفتن نه در وی آبها را جوی و فرکند.