ابوالحکم. [اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) از برأبن غارب روایت کند.
ابوالحکم. [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) ابن حبیب بن ربیعةبن عمروبن عمیر ثقفی. صحابی است و در یوم الجسر بشهادت رسیده است.
ابوالحکم. [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) ابن غلندو. از اطبای مشهور اندلس.مولد و منشاء او اشبیلیه و بمراکش به سال 587 هَ. ق. درگذشته است. او در شعر و ادب بارع و بحسن خط در دو خط مشرقی و اندلسی مشهور و صاحب تألیفات عدیده است. و رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 4 ص 131 شود.
ابوالحکم. [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) ابوجهل در جاهلیت بدین کنیت مشهور بود و رسول اکرم صلوات اﷲعلیه کنیت او به ابوجهل بگردانید:
بوالحکم نامش بد و بوجهل شد
ای بسا اهل از حسد نااهل شد.
مولوی.
ابوالحکم. [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) بشاربن وردان. محدث است. او از طارق بن شهاب و از او بشیر ابواسماعیل روایت کند.
ابوالحکم. [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) جنادةبن رستم الکوفی. محدث است.
ابوالحکم. [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) حسن. محدث است. او از رباح بن حارث و از او یزیدبن هارون روایت کند.
ابوالحکم. [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) حسن بن عبدالرحمن بن عذرا الخضراوی. رجوع به حسن... شود.
ابوالحکم. [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) حوط. تابعی است.
ابوالحکم. [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) دمشقی نصرانی. طبیبی در صدر اسلام و گویند وی زمان بعثت رسول را دریافته است و طبیب خاص معاویةبن ابی سفیان بود آنگاه که معاویه به سال 50 هَ. ق. پسر خود یزید را امیر حاج کرد ابوالحکم را با وی بفرستاد. گویند او اول کس است که کتاب الحمیات را از یونانی به عربی نقل کرد. پس از معاویه شغل طبابت یزید و عبدالملک مروان و دیگر خلفای اموی میورزید و عمر او از صد بگذشت و بزمان هشام بن عبدالملک وفات کرد. فرزند او حکم طبیب عبدالصمدبن علی بن عبداﷲبن عباس بود و نبیره وی عیسی بن الحکم نیز طبیبی مشهور است. رجوع به نامه دانشوران ج 2 ص 674 شود.
ابوالحکم. [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) رافعبن سنان انصاری. صحابی است.
ابوالحکم. [ اَ بُل ْ ح َ ک َ ] ( اِخ ) زیدبن ابی الشعثاء العنزی. محدث است. او از براء و از او ابوبلج روایت کند.بیشتر بخوانید ...