ابوالحواری

لغت نامه دهخدا

ابوالحواری. [ اَ بُل ْ ح ُرا ] ( اِخ ) بزیعبن عبداﷲ، مولی عبداﷲبن شقیق عقیلی.تابعی است. او از انس و از او ابوخمیر روایت کند.

ابوالحواری. [ اَ بُل ْ ح ُ را ] ( اِخ ) عبدالقدوس بن الحواری. تابعی است.

پیشنهاد کاربران

بپرس