ابوالحسن کلبی

لغت نامه دهخدا

ابوالحسن کلبی. [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ک َ ] ( اِخ ) جدّ سلسله کلبیین. و این سلسله از دست خلفای فاطمی از سال 336 هَ. ق. مدت 95 سال در جزیره صقلیه حکم رانده اند. رجوع به کلبیون شود.

ابوالحسن کلبی. [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ک َ ] ( اِخ ) احمدبن حسن بن علی. دومین از امرای بنوابی الحسن. او در غیبت پدر امارت صقلیه داشت و در آن وقت از دست امپراطور قسطنطنیه لشکری انبوه برای استخلاص آن جزیره فرستاده شد. ابوالحسن از پدر خود مدد خواست و پدر با گروهی بسیار از مصر بصقلیه آمد و عساکر مصر در ماه رمضان 353 هَ. ق. بجزیره پیاده شده و شهر رمطه را محاصره کردند و لشکریان روم درماه شوال بدانجا رسیده نزدیک شهر مسینه فرودآمدند وبین دو سپاه جنگی شدید درگرفت ، ابتدا رومیان غالب آمدند و سپس مسلمانان ظفر یافته رئیس لشکر روم منویل ( مانول ) کشته شد و رومیان بکشتی نشسته بگریختند. مسلمانان آنها را در دریا دنبال کردند و جنگ دریائی صعب بین آنان روی داد چنانکه بسیاری از کشتی های روم شکسته و غرق گردید. این جنگ بین عرب معروف به وقعةالمجاز است. پس از شکست روم سرایا ببلاد آنان می فرستادند تا در سال 354 صلح واقع شد و در این سال معز خلیفه مصر مردی رایعیش بامارت صقلیه فرستاد اهل جزیره وی رانپذیرفتند و پس از آن خلیفه ابوالقاسم علی بن حسن برادر احمد را بجای او تعیین کرد و ابوالحسن در سال 359 در طرابلس وفات یافت. از وقعه فوق پیدا میشود که در این وقت قوه بحری دولت فاطمی بر دولت روم برتری داشته است چه فاطمیان صقلیه را با دوری از سواحل مصر نگاه داشتند و رومیان با نزدیکی حفظ آن نتوانستند.

فرهنگ فارسی

جد سلسله کلبیین

پیشنهاد کاربران

بپرس