ابوالحسن عمرانی

لغت نامه دهخدا

ابوالحسن عمرانی. [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ع ِ ] ( اِخ ) علی بن محمدبن علی بن احمد خوارزمی ، معروف به ابوالحسن عمرانی.صلاح الدین صفدی در وافی گوید وفات او تقریباً در 560هَ. ق. بود. او ادب از زمخشری فراگرفت و نیز از امام عمر ترجمانی و حسن بن سلیمان خجندی و عبدالواحد باقرحی ( ؟ ) حدیث شنید و بر مذهب رای و عدل بود. او راست : کتاب اشتقاق الاسماء. کتاب تفسیرالقرآن. کتاب المواضع و البلدان. و در روضات قطعه ای از شعر او و نیز مطلعی از قصیده وی در مدح رسول صلوات اﷲعلیه آمده است.

ابوالحسن عمرانی. [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ع ِ ] ( اِخ ) علی بن محمد عمرانی مکنی ، به ابوالحسن ( خواجه... ). ممدوح منوچهری است :
بعمدا علی بن عمران در آخر
رسد زین سیاست بصاحبقرانی
سوی تاج عمرانیان هم بدینسان
بیامد منوچهری دامغانی
خریدار من تاج عمرانیان است
تو خود خادم تاج عمرانیانی
رئیس مؤید علی محمد
کز ایزد بقا خواهمش جاودانی.
مکن ایدوست که بیداد نشانی نگذاشت
عدل بازآمد با بوالحسن عمرانی
خواجه و سید سادات رئیس الرؤسا
همچو خورشید ببخشندگی و رخشانی.
و شاید ابوالحسن در قطعه ذیل نیز همین ابوالحسن باشد:
سال امسالین نوروز طربناکان است
پارو پیرار همی دیدم اندوهگنا
این طربناکی و چالاکی او هست کنون
از موافق شدن دولت با بوالحسنا.

فرهنگ فارسی

علی ابن محمد عمرانی مکنی به ابوالحسن ممدوح منوچهری است

پیشنهاد کاربران

بپرس