ابو نهار
لغت نامه دهخدا
ابونهار. [ اَ ن َ ] ( اِخ ) الأزدی العوذی. عقبةبن عبدالغافر تابعی. رجوع به عقبةبن عبدالغافر... شود.
ابونهار. [ اَ ن َ ] ( اِخ ) عقبةبن عبدالغافر. رجوع به عقبة... شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید