ابو منیب

لغت نامه دهخدا

ابومنیب. [ اَ م ُ ] ( اِخ ) صحابی است.

ابومنیب. [ اَ م ُ ] ( اِخ ) تابعی است. او از ابن عمرو سعیدبن المسیب و از او حسّان بن عطیة روایت کند.

ابومنیب. [ اَ م ُ ]( اِخ ) صحابی است و مسلم بن زیاد از او روایت دارد.

ابومنیب. [ اَ م ُ ] ( اِخ ) محدث است و از یحیی بن کثیر روایت کرده است و ابواسامه گوید: روایت او از ابی سنان است.

ابومنیب. [ اَ م ُ ] ( اِخ ) الأحدب. محدث است. او از معاذو عباده و از وی ابوعطاء و عاصم احول روایت کنند.

ابومنیب. [ اَ م ُ ] ( اِخ ) عبیداﷲبن عبداﷲ العتکی المروزی. محدث است.

ابومنیب. [ اَ م ُ ] ( اِخ ) مهاجر هذلی. محدث است.

فرهنگ فارسی

تابعی است

پیشنهاد کاربران

بپرس