ابو ملک

لغت نامه دهخدا

ابوملک. [ اَ ؟ ] ( اِخ ) او راست : کتاب خلق الانسان. ( ابن الندیم ).

ابوملک. [ اَ ؟ ] ( اِخ ) الأعرج. او را سی ورقه شعر است. ( ابن الندیم ).

فرهنگ فارسی

او را سی ورقه شعر است

پیشنهاد کاربران

بپرس