ابو مرحوم
لغت نامه دهخدا
ابومرحوم. [ اَ م َ ] ( اِخ ) عبدالرحیم بن میمون. محدث است و از او سعیدبن ایوب روایت کند.
ابومرحوم. [ اَ م َ ] ( اِخ ) مکی ملیکی. محدث است.
ابومرحوم. [ اَ م َ ] ( اِخ ) یحیی بن میمون مصری. محدث است.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید