ابهار

لغت نامه دهخدا

ابهار. [ اِ ] ( ع مص ) شگفت آوردن. || توانگر شدن پس از درویشی. ( از منتهی الارب ). || سوختن از گرمای نیمروز. || به نیمروز رسیدن. || با زن بهیره نکاح کردن. || متلون شدن در نرمی خوی و درشتی آن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

شگفت آوردن با زن بهیره نکاح کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس