ابن منلا

لغت نامه دهخدا

ابن منلا.[ اِ ن ُ م ُ ] ( اِخ ) شهاب الدین احمدبن محمدبن علی بن احمدبن یوسف بن حسین بن یوسف حصکفی . جدّ وی احمدبن یوسف معروف به منلا حاجی از مردم آذربایجان و قاضی القضاة تبریز و از فضلای عهد خویش و صاحب شروح و حواشی و قیود عدیده است. فرزندان و اعقاب او به حلب هجرت کردند و چند تن از آنان در فضل و ادب مشهورند، و صاحب ترجمه معروفترین افراد این خاندان است. او مدتی در حلب نزد پدر خود و ابن الحنبلی مصنف تاریخ حلب تحصیل علم و ادب کرد و سفری با پدربقسطنطنیه شد و از این سفر سفرنامه ای کرد موسوم به الروضةالوردیه فی الرحلة الرومیه و پس به دمشق رفت ونزد نورالدین نسفی و محب الدین تبریزی و ابوالفتوح شبستری بتکمیل علوم خویش پرداخت سپس تدریس مدرسه بلاطیه حلب بدو گذاشتند. او راست : شرحی بر کتاب مغنی اللبیب ابن هشام و شکوی الدمع المراق من سهم العراق. عقود الجمان فی وصف نبذة من الغلمان. رسالة طالبة الوصال من مقام ذلک الغزال. و اشعاری نیز به زبان عرب دارد و او را مردم قریه باتشا در سال 1003 هَ. ق. بکشتند. پسر او شمس الدین محمد کتابی در تاریخ حلب داردو پسر دیگرش ابراهیم درر و غرر را بنظم آورده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس