[ویکی اهل البیت] ابوعلی محمد بن علی بغدادی، ادیب، خوشنویس، مبتکر و مبدع خطوط مختلف و
وزیر عباسیان در
شوال 272 ق. در
بغداد زاده شد؛ هر چند به نوشته برخی متأخران، اصل خاندان وی از بیضای فارس بوده است. پدر او ابوالعباس علی بن حسین، ملقب به مقله، خطی زیبا داشته و
قرآنی نوشته که ابن ندیم آن را دیده است.
ابن مقله نزد کسانی چون ابوالعباس ثَعْلَبْ و ابوبکر ابن دُریْد به کسب دانش پرداخت و در علوم ادبی تبحر یافت. وی در شانزده سالگی به دستگاه ابوعبدالله محمد بن داوود بن جرّاح راه یافت و به دبیری پرداخت، اما بعد از هشت ماه از ابن جراح جدا شد. ظاهراً نخستین سمت دیوانی او گردآوری مالیات اراضی فارس بود و پس از چندی در دستگاه ابوالحسن علی بن محمد بن فُرات سمت دبیری یافت و ابن فرات در حق وی بسیار نیکی کرد و افزون بر شغل دبیری مسئولیت های دیگری بر عهده او نهاد که برایش منافعی دربر داشت.
ابن مقله در نخستین دورة وزارت ابن فرات (296-299 ق.) سمت دبیری و ریاست دیوان خاتم را بر عهده داشت و در دوره دوم وزارت او (304-306 ق)، جزو خواص دستگاه وی و عهده دار دبیری سیّده، مادر المقتدر گردید. از آنجا که وی به طمع وزارت در این دوره با مخالفان ابن فرات همدست شده بود، پس از برکناری وی از سوی علی بن عیسی که در این هنگام ریاست دیوان ها را بر عهده داشت، به نظارت امور مالی ناحیه سواد انتخاب گردید.
چون در 311 ق. ابن فرات برای سومین بار به وزارت المقتدر رسید، ابن مقله را دستگیر و به همراه همدستانش، نخست به بصره سپس به اهواز و بعد به شیراز تبعید کرد. ابن مقله سرانجام در 312 ق. به شیراز رسید و با آن که ابن فرات به حاکم شیراز دستور قتل او را داده بود جان سالم به در برد، اما در عین حال اموال وی مصادره شد. در 314 ق، به هنگام وزارت علی بن عیسی، ابن مقله بار دیگر قدرت یافت، اما شغل رسمی پیدا نکرد. وی اخباری را از فردی به حاجب المقتدر می داده و رضایت خاطر او و خلیفه را فراهم می آورده است و ظاهراً همین امر باعث شد، تا پس از برکناری علی بن عیسی در 316 ق. به توصیه نصر حاجب، المقتدر او را به وزارت برگزیند.
نخستین دوره وزارت وی، دو سال و چهار ماه به طول انجامید و در سال 318 ق. از وزارت برکنار و زندانی شد و پس از مصادره اموالش بار دیگر به شیراز تبعید گردید.
پس از درگذشت المقتدر، ابن مقله دو نوبت دیگر به وزارت خلفای
عباسی رسید. یک بار در زمان خلافت القاهر (320-321 ق) که پس از بدست گرفتن زمام امور، سختگیری بسیار روا داشت و اموال مختلفی از مردم مصادره و آنان را دستگیر کرد. بار دیگر نیز پس از به خلافت رسیدن
الراضی بالله (322 ق) به فرمان او به وزارت منصوب شد و همان سیاست گذشته را در مورد مخالفان در پیش گرفت. در سال 323 ق. به دستور خلیفه، برای فرونشاندن شورشِ ابومحمد حسن بن عبدالله ناصرالدوله حمدانی به موصل رفت اما تلاش وی برای سرکوب مخالفان به جایی نرسید و سرانجام مجبور به استعفا گردید و در 324 ق. دستگیر و زندانی شد. در زندان هم که بود کوشید تا نظر خلیفه را تغییر دهد ولی توفیقی نیافت و چون بیم آن می رفت که با نوشته هایش موجب آشوب شود دست راست وی را بریدند.
ابن مقله در علوم و فنون مختلف دست داشت، از جمله در فن بلاغت، حفظ لغت، علم اِعراب و فنون شعر استاد بود. اشعار وی زیبا و ملیح بود و توقیعات او بی مانند و بسیار زیبا شمرده شده است. بیشتر شهرت او در
هنر خوشنویسی است. اختراع نوعی خط به نام "خط منسوب" که بعدها به دست ابن بوّاب تکمیل شد نیز به او یا برادرش ابوعبدالله حسن منسوب است. ابن ندیم مرتبه کمال هنر خوشنویسی را مخصوص این دو برادر دانسته است. ثعالبی نیز ضمن آن که خط وی را نیکوترین خطوط دنیا و غیرقابل توصیف دانسته به نامه ای اشاره کرده که در کلیسای قسطنطنیه بوده و در جشن ها، آن را در حجره ویژه ای از حجره های
عبادت به نمایش می گذاشتند و از زیبایی و ملاحت آن در شگفت می ماندند.
بیشتر کسانی که شرح حال وی را نوشته اند، او را نخستین مخترع و مبتکر رسم الخط بدیع و شیوه جدید خط عربی دانسته اند.