ابن مسیحی

لغت نامه دهخدا

ابن مسیحی. [ اِ ن ُ م َ ]( اِخ ) ابونصر سعیدبن ابی الخیربن عیسی بن المسیحی البغدادی. به سال 598 هَ.ق. آنگاه که ناصر خلیفه را حصاة مثانه رنج میداد اطباء اخراج آنرا بعمل ، ناگزیر دیدند و جراحی به نام ابن عکاشه را بدین کار نامزد کردند. او گفت مرا استادیست به نام المسیحی و باید پیش از عمل با وی مشورت کنم. ابن المسیحی را حاضر آوردند و او بدان وقت مردی پیر بود، چون مثانه معاینه کردگفت نخست با اشربه و اطلیه تجربتی کنیم باشد که بجرّاحی حاجت نیفتد و چنان کردند و ریگی چندِ هسته زیتونی دفع شد و خلیفه بیارمید و عطایای بسیار نزدیک بیست هزار دینار از دست خلیفه و مادر و فرزندان و دیگر حواشی خلافت بر وی گرد آمد. و او به سال 608 در غایت پیری درگذشت. او راست : کتاب الاقتضاب علی طریق المسئلةوالجواب و حاجی خلیفه نام این کتاب را اقتضاب المجموع می آورد و گوید آن تألیف یکی از متطبّبین است و ابونصر سعیدبن ابی الخیر المسیحی آنرا مختصر کرده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس