ابن قسی

لغت نامه دهخدا

ابن قسی. [ اِ ن ُ ق َ سی ی ] ( اِخ ) احمد. یکی از شیوخ متصوفه. او به سال 534 هَ.ق. در اندلس دعوی مهدویت کرد و در 538 بر میرتلا وبعض مواضع دیگر مستولی شد لکن پیروان او، او را بموحدین تسلیم کردند و عبدالمؤمن موحدی وی را آزاد کردو مدتها در دربار موحدین بزیست و عاقبت بدست یکی ازپیروان خویش کشته شد. او راست کتابی در تصوف به نام خلعالنعلین فی الوصول الی حضرة الجمعین و این کتاب را شیخ محیی الدین عربی شرح کرده و در آنجا گفته است : ان المصنف کان من اهل العربیة و الفضل متضلعاً من اللغة فلایقصد الی کلمة الا لحکمة یراها، و این عبارت ابن عربی مقام شامخ مؤلف و تألیف را اثبات میکند و شرح دیگری نیز شیخ عبدی شارح فصوص بر این کتاب دارد.

فرهنگ فارسی

یکی از شیوخ متصوفه

پیشنهاد کاربران

اِبْن ِ قَسّى ، ابوالقاسم احمد بن حسین ( مق 546ق /1151م ) ، فقیه ، متکلم ، ادیب ، شاعر و از مشایخ صوفیة سدة 6ق اندلس . اصل او رومى و نصرانى بود و در شلب 1 پرورش یافت . او در ابتدای کار در دستگاه مالى حکومت در شلب مشغول به کار شد، ولى چندی بعد به زهد و تصوف گرایش یافت و درپى این تغییر حال اموال خود را فروخت و بهای آن را به مستمندان بخشید، سپس به سیاحت در شهرهای مختلف پرداخت ( ابن ابار، 2/197؛ عنان ، 1/307، 330 ) . در ضمن این گشت و گذارها بود که در المریه 2 با ابن عریف آشنا شد و در مصاحبت وی از تعالیم و طریقة او بهره گرفت ( همو، 1/307، 466 ) . پس از آنکه در 536ق /1142م ابن عریب از طرف على بن یوسف بن تاشفین به مراکش احضار شد و به قتل رسید ( نک: ه د، ابن عریف ، ابوالعباس ) ، ابن قسى به شلب بازگشت و در قریة جلّه از توابع شلب سکنى گزید ( ابن حجر، 1/247؛ عنان ، 1/307 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

در شلب دوستان و یاران بسیاری نزد او گرد آمدند. آنان بیشتر از مریدان ابن عریف بودند و به نام «مریدین » خوانده مى شدند ( پالنثیا، 23 ) . به تدریج حکایاتى از کرامات ابن قسى در اطراف شلب منتشر شد و بر اثر آن عده ای از اعیان و بزرگان و برخى از زعمای یابر3 و الغرب 4 بر او گرد آمدند. ابن قسى مردم را پنهانى به قیام برضد مرابطون دعوت مى کرد، ولى در این هنگام چون از سوی مرابطون احساس خطر مى کرد، به میرتُله گریخت و در قریة جوزه نزد قوم بنى سنه پنهان شد ( ابن ابار، 2/197 - 198؛ عنان ، همانجا ) .
وضع مرابطون در اندلس به ویژه در ناحیة الغرب بسیار متزلزل شده بود و از این رو یکى از «مریدین » به نام محمد بن یحیى شلطیثى معروف به ابن قابله به اشارة ابن قسى به اتفاق 70 نفر از آنان به سوی میرتله رفت و در صفر 539 بر قلعة میرتله دست یافت . ابن قسى در ربیع الاول همان سال به قلعة میرتله وارد شد و خود را امام نامید و اعیان و بزرگان الغرب را علناً به همکاری و قیام برضد مرابطون دعوت کرد. اهل یابره به رهبری سیدرای بن وزیر و اهل شلب به پیشوایى محمد بن عمر بن منذر دعوت او را پذیرفتند و به قیام پیوستند ( ابن خطیب ، 250؛ عنان ، 1/308 ) . در همین سال ، ابن قسى سفیری نزد عبدالمؤمن بن على نخستین خلفة موحدون که بر قسمت بزرگى از مراکش حکومت مى کردند، روانه ساخت و مدعى هدایت و امامت شد، اما عبدالمؤمن پاسخى به او نداد ( پالنثیا، همانجا؛ عنان ، 1/309 ) . درپى وقوع حوادثى ، میان ابن قسى و برادرش و سیدرای بن وزیر اختلاف پدید آمد و ابن وزیر بر ابن قسى شورید. ابن قسى ابن منذر را به جنگ او فرستاد، اما در این نبرد ابن وزیر پیروز شد و شلب و میرتله را تصرف کرد و در شعبان 540 ابن قسى را خلع و مردم ، را به اطاعت ابن حمدین والى قرطبه دعوت کرد. ابن قسى ناچار از میرتله گریخت و به مراکش رفت ، در آنجا با عبدالمؤمن ملاقات کرد و با گذشتن از دعاوی خود از او یاری خواست ( عنان ، 1/310 - 311 ) . عبدالمؤمن این اعتذار را پذیرفت و او را گرامى داشت . ابن ابار ( 2/199 ) و ابن خطیب ( ص 251 ) ملاقات آن دو را در سَلا و در ربیع الا¸خر 540 دانسته اند. در این ملاقات ، ابن قسى توانست خلیفة موحدون را به مداخله در حوادث اندلس ترغیب کند ( عنان ، 1/311 ) .
پس از ورود قوای موحدون به اندلس ، ابن قسى مجدداً بر شلب و میرتله مسلط شد، اما پس از چندی در 545ق از اطاعت خلیفة موحدون سرباز زد و برای مقابله با او به مسیحیان رو کرد و از پادشاه پرتقال ، آفونسو انریکش 5 ( ابن الریق ، یا ابن الرنک ) یاری خواست ، او هم پذیرفت و عده ای از سپاهیان خود را به کمک ابن قسى فرستاد. این عمل خشم مردم شلب را برانگیخت و بر ابن قسى شوریدند و او را به قتل رساندند و یار قدیمى او ابن منذر را که در آن زمان نابینا شده بود، به جای او نشاندند و از دعوت موحدون حمایت کردند ( ابن حجر، 1/248؛ ابن ابار، 2/200؛ عنان ، 1/330 ) . امروزه دربارة ماهیت دعوت مریدین اطلاعات کافى در دست نیست . ابن ابار نیز تنها به بیان این نکته اکتفا کرده است که شعار این دعوت تهلیل و تکبیر بوده است ( ابن ابار، 2/198 ) . آنچه مسلم است آنکه قیام مریدین رنگ مذهبى و صوفیانه داشته و ابن قسى خود با مخالفتهای شدید مواجه بوده است مخالفان او را مردی متظاهر به زهد و صاحب حیله و شعبده معرفى کرده اند و حتى گفته اند که ادعای مهدویت داشته است ( ابن خطیب ، 249؛ مراکشى ، 212؛ عنان ، 1/307 ) . ابن قسى تحت تأثیر افکار ابن عریف قرار داشته است ، اما ابن عربى شخصى به نام ابن خلیل را که از بزرگان مشایخ مغرب و اهل لَبلَه بوده ، به عنوان شیخ او در تصوّف معرفى مى کند ( 2/297 ) .
تنها اثری که از ابن قسى ذکر کرده اند کتابى بوده است با عنوان خلع النعلین فى الوصول الى حضرة الجمعین که ابن ابى واصل ، شاگرد ابن سبعین و محیى الدین ابن عربى آن را شرح کرده اند ( ابن حجر، 248 - 249، ابن خلدون ، 1/582؛ زرکلى ، 1/116 ) . ابن عربى به مناسبتهای مختلف در فتوحات مکیة از ابن قسى نام برده و او را از بزرگان صوفیه معرفى کرده ( همانجا ) و گاهى نیز به بیان برخى از عقاید او پرداخته است . وی مى گوید: ابوالقاسم ابن قسى در مکاشفه ، دوزخ را به صورت مار دیده و گمان مى دارد که خداوند دوزخ را به صورت مار خلق کرده است ( 4/369 ) . ابن عربى در جای دیگر گوید: ابن قسى در کتاب خلع النعلین به استناد آیة «کَما بَدَأَ کُم ْ تَعُودْون َ» کیفیت حشر موجودات را همچون خلق آنها از خاک و دمیدن روح و نکاح و تناسل بیان کرده است . البته وی مردد است که آیا این عقیدة خود ابن قسى است یا شرح عقیده و کلام دیگران است ( 4/452 - 453 ) . علاوه بر کتاب خلع النعلین ، اشعار پراکنده ای نیز از وی در دست است که برخى از آنها را ابن ابار نقل کرده است ( 2/200 - 202 ) .
مآخذ: ابن ابار، محمد، الحلة السیراء، به کوشش حسین مؤنس ، قاهره ، 1963م ؛ ابن حجر عسقلانى ، احمد، لسان المیزان ، بیروت ، 1390ق / 1971م ؛ ابن خطیب ، محمد، تاریخ اسبانیة الاسلامیة یا کتاب اعمال الاعلام ، به کوشش لوی پرووانسال ، بیروت ، 1956م ؛ ابن خلدون ، . . .

بپرس