ابن قایماز

لغت نامه دهخدا

ابن قایماز. [ اِ ن ُ ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ شمس الدین محمدبن احمد ذهبی. از مشاهیر محدثین و مورخین ، ملقب به حافظ ذهبی. و او را در فن تاریخ و تراجم رجال کتب بسیار است. مولد او به سال 673هَ.ق. و از ابوالحسین علی بن الفقیه در بعلبک و ابوالحسن علی بن مسعود موصلی و محمودبن ابی بکر ارموی و شرف الدین احمدبن ابراهیم فزاری در شام و از قاسم بن محمدبن یوسف برزالی در مصر و صدرالدین بن حمویه و گروهی دیگر از علمای مصر و شام حدیث شنوده است. او راست : کتاب تاریخ الاسلام در بیست جلد. تاریخ النبلا در بیست جلد. الدول الاسلامیه. طبقات القراء. طبقات الحفّاظ در دو جلد. نباءالرجال. تذهیب التهذیب. اختصار تهذیب الکمال در سه جلد. اختصار کتاب الاطراف در دو جلد. الکاشف. اختصارالتذهیب. اختصار سنن البیهقی در پنج جلد. میزان الاعتدال فی نقد الرجال در سه جلد. المشتبه فی الاسماء و الانساب. تنقیح احادیث التعلیق لابن الجوزی. المستحلی اختصار المحلی. المقتنی فی الکنی. المقتفی فی الضعفا. العبر فی خبر من غبر در دو جلد. اختصارالمستدرک للحاکم در دو جلد. مختصر تاریخ ابن عساکر در ده جلد. مختصر تاریخ الخطیب البغدادی در دو جلد. اختصار تاریخ نیشابور. الکبائر. احادیث مختصر ابن الحاجب. توقیف اهل التوفیق علی مناقب الصدیق. نعم السمر فی سیرة عمر. التبیان فی مناقب عثمان. فتح الطالب فی اخبار علی بن ابیطالب. معجم الاشیاخ. اختصار کتاب الجهاد لابن عساکر. مابعدالموت. اختصار کتاب القدر للبیهقی. هالةالبدر فی عدد اهل بدر. اختصار تقویم البلدان لأبی الفدا. نقض الجعبه فی اخبار شعبه. قضا نهارک فی اخبار ابن المبارک. اخبار ابی مسلم الخراسانی. وفات او به سال 748 بوده است.

فرهنگ فارسی

از مشاهیر محدثین و مورخین ملقب به حافظ ذهبی

پیشنهاد کاربران

بپرس