ابن عمار

لغت نامه دهخدا

ابن عمار. [ اِ ن ُ ع َم ْما ] ( اِخ ) ابوبکر محمد. شاعر اندلسی بمائه پنجم هجری. در جوانی بخدمت معتمدبن معتضد حکمران اشبیلیه پیوست و معتضد او را بتهمت اغراء و اغواء معتمد به اعمال زشت نفی کرد و آنگاه که معتمد بجای پدر نشست ابوبکر را از مَنفای او طلب کرد و وزارت داد. ابن عمار رقیب خود ابن زیدون را از دربار معتمد اخراج کرد و زمام امور مملکت به دست گرفت و سپس از دست معتمد مأمور فتح مرسیه شد و چون آن شهر بگرفت طغیان و دعوی استقلال کرد و ابن رشیق او را از این شهر براند و او بیکی از قلاع پناهید. ابن مبارک ، کوتوال قلعه او را دستگیر کرد و نزد امیر اشبیلیه فرستاد و او به سال 479 هَ.ق. بقتل ابن عمار فرمان داد. ابوبکر را اشعاری است حاکی از طبعی سلیم و قریحه ای مستقیم و ظاهراً دیوان او گرد نشده و بتفاریق در قلائدالعقیان ابن خاقان و نفح الطیب و تاریخ موحدبن مراکشی و کتاب ابن بسام و کتاب عماد کاتب اصفهانی نبذه ای از آن مذکور است.

ابن عمار. [ اِ ن ُ ع َم ْ ما ] ( اِخ ) رجوع به بنوعمار شود.

ابن عمار. [ اِ ن ُ ع َم ْ ما ] ( اِخ ) ابن الندیم در باب کتب المؤلفة فی الانواء، یکی از کتابهای انواء را بدو نسبت می کند. رجوع به ابن عمار ثقفی شود.

فرهنگ فارسی

شاعر اندلسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابن عمار (ابهام زدایی). ابن عمار ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابن عمار ابوالعباس احمد بن عبیدالله ثقفی، اِبْن عَمّار، ابوالعباس احمد بن عبیدالله بن محمد بن عمار ثقفی (د پس از ۳۱۰ق/۹۲۲م)، کاتب، محدّث، مؤلف شیعی بغدادی• ابن عمار احمد بن سیدی عمار، اِبْن عَمّار، احمد بن سیدی عمار بن عبدالرحمان بن عمار، فقیه و ادیب الجزایری سده ۱۲ق/۱۸م• اسحاق بن عمار صیرفی کوفی، از اصحاب حضرت صادق (علیه السّلام) و موسی بن جعفر (علیه السّلام)• ابراهیم بن عمار اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری
...

پیشنهاد کاربران

بپرس