اِبن عربی، محیی الدین (مُرْسیه ۵۶۰ـ دمشق ۶۳۸ق)
دایرة البروج از نظر ابن عزرا
عارف، عالم، شارح و شاعر اندلسی عرب. پس از تحصیل علوم رسمی روزگار خود، به تزکیۀ نفس و سیر و سلوک پرداخت و از ۳۰سالگی در جست وجوی معرفت و از بیم کیفر، در غرب و شرق قلمرو اسلام به سفر رفت و در همه جا تعظیم و تکریم شد؛ و سرانجام به دمشق رفت. آرامگاه او در دامنۀ کوه قاسیون زیارتگاه است. ابن عربی عارفی تعالی جوی بود که توانست عرفان نظری را بر پایه هایی استوار پی افکنَد، لقب «شیخ اکبر» را به خود اختصاص دهد و نوآوری های فراوانی را نصیب عالم عرفان کند. گاه به قصد جلب حمایت حکام، با آنان طرح دوستی می ریخت. در مصر به الحاد متهم و واجب القتل شناخته شد، امّا با پایمردی ملک العادل ایوبی نجات یافت. مدتی مشاور کیکاوس سلجوقی بود و پیروزی او در انطاکیه را پیش بینی کرد. تقرب وی نزد الملک الظاهر، حاکم ایوبی حلب، نیز معروف است. ابن عربی از نویسندگان بسیار پرکار و پرنویس است و صدها تألیف و تصنیف به نظم و نثر دارد که ترجمان الاشواق و دیوان او از آن جمله است. او در نامه ای که به سال ۶۳۲ از دمشق برای کیکاوس اول، پادشاه قونیه، می نویسد ۲۴۰ عنوان از تألیفات خود را برمی شمارد. جامی شمار تألیفات او را بیش از ۵۰۰ دانسته است. دو تألیف منثور ابن عربی را مهم ترین آثار او دانسته اند: فتوحات مَکّیه، که دایرة المعارف جامعی از تصوف است و فُصوص الحِکَم، که دشوارفهم ترین اثر ابن عربی و کتابی عرفانی است که عده ای بر آن شرح و حاشیه نوشته اند. این کتاب را وصیت نامۀ فکری و عقیدتی ابن عربی خوانده اند. بر این کتاب شرح و تفسیر فراوان نوشته اند، ازجمله عبدالرزاق کاشی، شاگردش داود بن محمود قیصری و عبدالرحمان جامی؛ و از این طریق تصوف و تفکر اسلامی از ابن عربی متأثر شده است. نخستین شرح فارسی را بر فصوص رُکنای شیرازی، یکی از شاگردان داود قیصری، نوشته است. مابعدالطبیعۀ ابن عربی مفهوم تجربۀ عرفانی را از بُن دگرگون کرد و نظریۀ وحدت وجود توسط او برای اولین بار به گونه ای تازه تبیین شد و بعدها در حکمت متعالیۀ ملاصدرا به کار رفت. ابن عربی انسان کامل را «کَوْن جامع» و تجّلی کامل آفریدگار خواند و آن را یکی از عوالم پنج گانۀ هستی (حَضَرات خمسه) نامید. ادبیات عرفانی پس از ابن عربی، سخت متأثر از شیوۀ اوست و عرفان با او وارد مرحلۀ جدیدی شد. عنوان «اعیان ثابته» توسط او ابداع و پس از او از مفاهیم مهم رایج در عرفان نظری شد. وی در تأویل آیات قرآن دستی گشاده داشت و گاه چنان تأویلاتی ارائه کرده که حتی در نظر طرفداران او نیز مقبول واقع نشده و دور از موازین علمی و شرعی دانسته شده است. آثار و نوشته های او عاری از تکرار و اِغلاق و شطح و دعوی نیست و زبانی تنیده از رمز و ابهام دارد. خود را ختم ولایت محمدی خوانده و مدعی دریافت مستقیم احکام از منبع غیبی الهی است. با توجه به این اوصاف است که او را به حق معما خوانده اند.
دایرة البروج از نظر ابن عزرا
عارف، عالم، شارح و شاعر اندلسی عرب. پس از تحصیل علوم رسمی روزگار خود، به تزکیۀ نفس و سیر و سلوک پرداخت و از ۳۰سالگی در جست وجوی معرفت و از بیم کیفر، در غرب و شرق قلمرو اسلام به سفر رفت و در همه جا تعظیم و تکریم شد؛ و سرانجام به دمشق رفت. آرامگاه او در دامنۀ کوه قاسیون زیارتگاه است. ابن عربی عارفی تعالی جوی بود که توانست عرفان نظری را بر پایه هایی استوار پی افکنَد، لقب «شیخ اکبر» را به خود اختصاص دهد و نوآوری های فراوانی را نصیب عالم عرفان کند. گاه به قصد جلب حمایت حکام، با آنان طرح دوستی می ریخت. در مصر به الحاد متهم و واجب القتل شناخته شد، امّا با پایمردی ملک العادل ایوبی نجات یافت. مدتی مشاور کیکاوس سلجوقی بود و پیروزی او در انطاکیه را پیش بینی کرد. تقرب وی نزد الملک الظاهر، حاکم ایوبی حلب، نیز معروف است. ابن عربی از نویسندگان بسیار پرکار و پرنویس است و صدها تألیف و تصنیف به نظم و نثر دارد که ترجمان الاشواق و دیوان او از آن جمله است. او در نامه ای که به سال ۶۳۲ از دمشق برای کیکاوس اول، پادشاه قونیه، می نویسد ۲۴۰ عنوان از تألیفات خود را برمی شمارد. جامی شمار تألیفات او را بیش از ۵۰۰ دانسته است. دو تألیف منثور ابن عربی را مهم ترین آثار او دانسته اند: فتوحات مَکّیه، که دایرة المعارف جامعی از تصوف است و فُصوص الحِکَم، که دشوارفهم ترین اثر ابن عربی و کتابی عرفانی است که عده ای بر آن شرح و حاشیه نوشته اند. این کتاب را وصیت نامۀ فکری و عقیدتی ابن عربی خوانده اند. بر این کتاب شرح و تفسیر فراوان نوشته اند، ازجمله عبدالرزاق کاشی، شاگردش داود بن محمود قیصری و عبدالرحمان جامی؛ و از این طریق تصوف و تفکر اسلامی از ابن عربی متأثر شده است. نخستین شرح فارسی را بر فصوص رُکنای شیرازی، یکی از شاگردان داود قیصری، نوشته است. مابعدالطبیعۀ ابن عربی مفهوم تجربۀ عرفانی را از بُن دگرگون کرد و نظریۀ وحدت وجود توسط او برای اولین بار به گونه ای تازه تبیین شد و بعدها در حکمت متعالیۀ ملاصدرا به کار رفت. ابن عربی انسان کامل را «کَوْن جامع» و تجّلی کامل آفریدگار خواند و آن را یکی از عوالم پنج گانۀ هستی (حَضَرات خمسه) نامید. ادبیات عرفانی پس از ابن عربی، سخت متأثر از شیوۀ اوست و عرفان با او وارد مرحلۀ جدیدی شد. عنوان «اعیان ثابته» توسط او ابداع و پس از او از مفاهیم مهم رایج در عرفان نظری شد. وی در تأویل آیات قرآن دستی گشاده داشت و گاه چنان تأویلاتی ارائه کرده که حتی در نظر طرفداران او نیز مقبول واقع نشده و دور از موازین علمی و شرعی دانسته شده است. آثار و نوشته های او عاری از تکرار و اِغلاق و شطح و دعوی نیست و زبانی تنیده از رمز و ابهام دارد. خود را ختم ولایت محمدی خوانده و مدعی دریافت مستقیم احکام از منبع غیبی الهی است. با توجه به این اوصاف است که او را به حق معما خوانده اند.