[ویکی نور] کمال الدین ابوالقاسم عمر بن احمد بن هبة الله بن عبدالعزیز بن ابی جرادة معروف به ابن عدیم عقیلی حلبی، از تاریخ نگاران و محدثین قرن ششم و هفتم هجری است. نسب وی به صحابی امیرالمؤمنین(ع)، ابوالجرادة می رسد. خانواده وی خانواده ای صاحب نام در حلب بوده اند. یاقوت حموی درباره آنان می گوید: «بیت ابی جرادة، بیتی مشهور در حلب است. ادیبان، شاعران، فقیهان، زاهدان، عابدان، قاضیان در این خانواده به چشم می خورند و فضل و دانش را به ارث می برند. (معجم الادباء، ج 5، ص 16).
کمال الدین ابن عدیم، در ذی حجه سال 588ق (1192م)، در حلب دیده به جهان گشود. در هفت سالگی به مکتب رفت و در نه سالگی قرآن را ختم کرد و با پا نهادن به سن ده سالگی به آموختن دیگر علوم پرداخت. نقل است که پدرش خطی ناخوش داشت و ازاین رو پسرش را به فراگیری خط تشویق می نمود. وی نیز با علاقه، به آموزش این فن پرداخت؛ به گونه ای که یاقوت حموی، خط او را با خط ابن مقله مقایسه می کند. (معجم الادباء، ج 16، ص 42).
البته وی به همه علوم پرداخت؛ آن چنان که حموی او را چنین وصف نموده است: «لم یعتن بشیء الا و کان فیه بارزاً و لا تعاطی امراً الا و جاء فیه مبرزاً».
در بیست و هشت سالگی به پایه ای از فضل و دانش رسید که به عنوان استاد مدرسه حلاویه حلب برگزیده شد و پس از آن منصب قضاوت به او واگذار شد.
پس از آنکه مغول به فرماندهی هلاکوخان به حلب حمله نمودند، وی منصب قضاوت را که ازجانب هلاکو به او پیشنهاد شده بود، نپذیرفت و به سوی برزه که از روستاهای اطراف دمشق بود گریخت و از آنجا به غزه در فلسطین و سپس به مصر مهاجرت نمود.
در سال 659ق که مغولان از حلب بیرون رفتند، ابن عدیم دوباره به حلب بازگشت و از آنچه مغولان بر سر حلب آورده بودند، سخت آزرده شد و طاقت ماندن در حلب را نداشت؛ بنابراین، دوباره به مصر بازگشت و در قاهره سکنی گزید، البته مدت اقامت این بار او در مصر، یک سال و اندی بیش به طول نینجامید و دیده از جهان فروبست.
کمال الدین ابن عدیم، در ذی حجه سال 588ق (1192م)، در حلب دیده به جهان گشود. در هفت سالگی به مکتب رفت و در نه سالگی قرآن را ختم کرد و با پا نهادن به سن ده سالگی به آموختن دیگر علوم پرداخت. نقل است که پدرش خطی ناخوش داشت و ازاین رو پسرش را به فراگیری خط تشویق می نمود. وی نیز با علاقه، به آموزش این فن پرداخت؛ به گونه ای که یاقوت حموی، خط او را با خط ابن مقله مقایسه می کند. (معجم الادباء، ج 16، ص 42).
البته وی به همه علوم پرداخت؛ آن چنان که حموی او را چنین وصف نموده است: «لم یعتن بشیء الا و کان فیه بارزاً و لا تعاطی امراً الا و جاء فیه مبرزاً».
در بیست و هشت سالگی به پایه ای از فضل و دانش رسید که به عنوان استاد مدرسه حلاویه حلب برگزیده شد و پس از آن منصب قضاوت به او واگذار شد.
پس از آنکه مغول به فرماندهی هلاکوخان به حلب حمله نمودند، وی منصب قضاوت را که ازجانب هلاکو به او پیشنهاد شده بود، نپذیرفت و به سوی برزه که از روستاهای اطراف دمشق بود گریخت و از آنجا به غزه در فلسطین و سپس به مصر مهاجرت نمود.
در سال 659ق که مغولان از حلب بیرون رفتند، ابن عدیم دوباره به حلب بازگشت و از آنچه مغولان بر سر حلب آورده بودند، سخت آزرده شد و طاقت ماندن در حلب را نداشت؛ بنابراین، دوباره به مصر بازگشت و در قاهره سکنی گزید، البته مدت اقامت این بار او در مصر، یک سال و اندی بیش به طول نینجامید و دیده از جهان فروبست.
wikinoor: ابن_عدیم،_عمر_بن_احمد