[ویکی نور] «ابن عبدالظاهر، محیی الدین ابوالفضل عبدالله بن عبدالظاهر ابن نشوان بن عبدالظاهر بن نجده جذامی سعدی روحی»، ادیب، کاتب و مورخ مصری، در سال 620ق در قاهره چشم به جهان گشود و خود را به روح بن زنباع جذامی که چندی از سوی عبدالملک بن مروان در فلسطین حکومت می کرد، منتسب می ساخت. او از جعفر همدانی، عبدالله بن اسماعیل بن رمضان، یوسف بن مخیلی و دیگران حدیث شنید و کسانی چون برزالی، ابن سیدالناس، اثیر الدین ابوحیان از وی حدیث آموخته اند.
وی رئیس «دیوان الانشاء» سه تن از سلاطین ممالیک بحری، یعنی الملک الظاهر بَیبَرْس، الملک المنصور قلاوون و الملک الاشرف خلیل بود و سپس عنوان «کاتب السر» (دبیر خاص) پیدا کرد.
او در 661ق، در مراسم بیعت بیبرس با خلیفه، الحاکم بامرالله، حاضر بود و برای استقرار و استحکام سلطنت بیبرس، نقشی ایفا کرد. وی نسب نامه الحاکم بامرالله را که به تأیید قاضی القضاة تاج الدین عبدالوهاب رسیده بود، در حضور بزرگان خواند. او در دستگاه قلاوون به چنان جایگاه بلندی رسید که گاه در غیاب او اداره امور حکومت را عهده دار می شد. وی در نوشته های خود از روش عبدالرحیم (قاضی الفاضل) پیروی کرده و در به کار بردن عبارات و اصطلاحات نامه نگاری او را سرمشق خود قرار داده و درباره او کتابی تألیف کرده است. نوشته های ابن عبدالظاهر نیز به نوبه خود سرمشق منشیان بعد از خود قرار گرفته است. او در نامه های خود بسیاری از اصطلاحات نامه نگاری را وضع کرده و در آن ها، به خصوص در فتح نامه ها، روح اسلامی را اشاعه داده است. علاوه بر مهارتی که در نگارش رسایل و قطعات منثور داشت، بر اسلوب زمان خود شعر نیز می سرود و در سرودن قصیده و غزل دست داشت. دیوانش مشحون از سخنان برگزیده و استوار است.
وی در سال 692ق در 72 سالگی در قاهره دیده از جهان فروبست و در مقبره ای در قرافة الصغری به خاک سپرده شد. در 806ق، قرافة با آنچه در اطرافش بود، بر اثر حوادثی خراب شد و فقط آثاری از آن بر جای ماند. کوچه مجاور خانه او به نام وی، درب ابن عبدالظاهر خوانده می شد.
1- الالطاف الخفیة من السیرة الشریفة السلطانیة الملکیة الاشرفیة.
2- تشریفات الایام و العصور فی سیرة الملک المنصور قلاوون.
وی رئیس «دیوان الانشاء» سه تن از سلاطین ممالیک بحری، یعنی الملک الظاهر بَیبَرْس، الملک المنصور قلاوون و الملک الاشرف خلیل بود و سپس عنوان «کاتب السر» (دبیر خاص) پیدا کرد.
او در 661ق، در مراسم بیعت بیبرس با خلیفه، الحاکم بامرالله، حاضر بود و برای استقرار و استحکام سلطنت بیبرس، نقشی ایفا کرد. وی نسب نامه الحاکم بامرالله را که به تأیید قاضی القضاة تاج الدین عبدالوهاب رسیده بود، در حضور بزرگان خواند. او در دستگاه قلاوون به چنان جایگاه بلندی رسید که گاه در غیاب او اداره امور حکومت را عهده دار می شد. وی در نوشته های خود از روش عبدالرحیم (قاضی الفاضل) پیروی کرده و در به کار بردن عبارات و اصطلاحات نامه نگاری او را سرمشق خود قرار داده و درباره او کتابی تألیف کرده است. نوشته های ابن عبدالظاهر نیز به نوبه خود سرمشق منشیان بعد از خود قرار گرفته است. او در نامه های خود بسیاری از اصطلاحات نامه نگاری را وضع کرده و در آن ها، به خصوص در فتح نامه ها، روح اسلامی را اشاعه داده است. علاوه بر مهارتی که در نگارش رسایل و قطعات منثور داشت، بر اسلوب زمان خود شعر نیز می سرود و در سرودن قصیده و غزل دست داشت. دیوانش مشحون از سخنان برگزیده و استوار است.
وی در سال 692ق در 72 سالگی در قاهره دیده از جهان فروبست و در مقبره ای در قرافة الصغری به خاک سپرده شد. در 806ق، قرافة با آنچه در اطرافش بود، بر اثر حوادثی خراب شد و فقط آثاری از آن بر جای ماند. کوچه مجاور خانه او به نام وی، درب ابن عبدالظاهر خوانده می شد.
1- الالطاف الخفیة من السیرة الشریفة السلطانیة الملکیة الاشرفیة.
2- تشریفات الایام و العصور فی سیرة الملک المنصور قلاوون.
wikinoor: ابن_عبدالظاهر،_عبدالله_بن_عبدالظاهر