ابن طفیل محمد بن عبدالملک

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] ابن طفیل، ابوبکر محمد بن عبدالملک بن محمد بن محمد قبسی، طبیب، فیلسوف، شاعر، وزیر و فقیه اندلسی است. تاریخ و محل تولد وی به درستی روشن نیست. بعضی نوشته اند که احتمالاً بین سال های 495 تا 505ق در برشانه از نواحی المریه یا در وادی آش از نواحی غرناطه، زاده شده است. درباره محل و چگونگی تحصیلات و استادان وی نیز اطلاع دقیق و استواری در دست نیست، جز اینکه برخی نوشته اند که در غرناطه دانش آموخته است. مراکشی ادعا کرده که وی نزد جماعتی از محققان فلاسفه، از جمله ابن باجه فلسفه را فراگرفته است، اما خود ابن طفیل در رساله «حی بن یقظان» تصریح کرده که هیچ گونه ملاقاتی با ابن باجه نداشته است؛ گرچه، برخی احتمال داده اند که شاید علت انکار هرگونه ملاقاتی با ابن باجه از طرف ابن طفیل، شهرت ابن باجه به الحاد بوده باشد.
ابن خطیب، ابومحمد رُشاطی و عبدالحق بن عطیه را از جمله استادان او ذکر کرده است. از گزارشی که ابن دحیه راجع به زندگی محمد بن شرف یکی از دانشمندان اندلس داده، می توان استنباط کرد که ابن طفیل از فرزند وی ابوالفضل جعفر بن محمد نیز دانش آموخته است.
با اینکه به درستی معلوم نیست که ابن طفیل فلسفه را در کجا و نزد چه کسانی آموخته است، اما همه منابع متقدم و متأخر، مقام علمی و فلسفی وی را ستایش کرده و او را یکی از فلاسفه نامدار به شمار آورده و نوشته اند که در جمیع اجزاء حکمت، صاحب نظر بوده و اشتیاق زیادی برای جمع بین حکمت و شریعت داشته است و نیز در دیگر علوم اسلامی از اطلاعات گسترده ای برخوردار بوده است.
ابن دحیه ضمن بیان عناوین علمی وی، او را یگانه عصر و فرید دهر خوانده است. همچنین ابن سعید نوشته است که از پدرم شنیدم که می گفت هریک از علما را که ملاقات کردم، ابن طفیل را بر ابن باجه برتر می شمردند و ابن ابی زرع حذاقت وی در طب و چیره دستی او را در جراحی ستوده است.
ابن طفیل در کتابخانه مهمی که امیر ابویعقوب موحدی بنیان نهاده بود، به مطالعه و تحقیق می پرداخت و با اینکه نوشته اند که وی در اوایل زندگی خود به امر تدریس و طبابت اشتغال داشته، اما محل تدریس و شاگردان وی ناشناخته مانده است. برخی اشاره کرده اند که اسحاق بطروجی و احتمالاً ابن رشد و ابن دحیه در شمار شاگردان وی بوده اند. از خبری که ابوبکر بندود بن یحیی راجع به چگونگی معرفی شدن ابن رشد به ابویعقوب یوسف موحدی به وسیله ابن طفیل نقل کرده و مراکشی آن را مفصلاً آورده است، به خوبی استنباط می شود که ابن طفیل کاملاً ابن رشد را می شناخته و میزان دانش وی را نیز می دانسته و حتی با خاندان و نیاکان وی آشنایی داشته است؛ ازاین رو می توان استنباط کرد که ابن رشد شاگرد او بوده است. اگر این موضوع را بپذیریم، می توان گفت که در میان شاگردان ابن طفیل، اسحاق بطروجی و ابن رشد از بقیه شاخص ترند، زیرا بطروجی کسی است که نظریه وی راجع به حرکت مارپیچی (حرکت لولبی)، اوج نهضت اسلامی ضد بطلمیوسی به شمار می رود و ابن طفیل از طریق او رهبری حوزه نجوم را بر عهده داشته است و ابن رشد نیز کسی است که مشرب اصالت عقل او در اروپا رواج یافت.
ابن طفیل ابتدا در غرناطه به شغل طبابت پرداخت. در 539ق هنگامی که ابوالحسن بن ملحان طائی در وادی آش برضد دولت مرابطون قیام کرد و مستقلاً به حکومت رسید، ابن طفیل با جمعی از مشاهیر علم و ادب، از جمله ابوالحکم هَرودُس به دستگاه او راه یافت و امین اسرار و دبیر وی گردید و ظاهراً تا 546ق که ابن ملحان وادی آش را به ابن مردنیش تسلیم کرد و خود از در اطاعت درآمد، ابن طفیل در دستگاه وی بود. وی سپس به عنوان دبیر در دستگاه والی غرناطه وارد گردید و در 549ق هنگامی که خلیفه موحدی فرزندان خود را به عنوان والیان شهرهای مغرب و اندلس تعیین کرد، ابن طفیل به عنوان دبیرِ ابوسعید عثمان بن عبدالمؤمن، والی سبته و طنجه برگزیده شد، تا اینکه سرانجام به مقام وزارت، طبابت و قضای خلیفه ابویعقوب یوسف بن عبدالمؤمن ارتقاء یافت و از مصاحبان برجسته وی گردید. ابویعقوب از دانش وی بهره می گرفت و او را بسیار گرامی می داشت. ابن طفیل بسیاری از شب ها و روزها در قصر وی بود و خارج نمی شد. از آنجا که ابویعقوب به حکمت و فلسفه علاقه بسیار داشت، ابن طفیل دانشمندان بسیاری را از اطراف و اکناف به دربار وی فراخواند و ابویعقوب را تشویق نمود که آنان را گرامی دارد. معروف ترین شخصیتی که وی دعوت کرد، ابوالولید ابن رشد است که تا آن زمان گمنام بود، پس از این دعوت به شهرت رسید و ارزش علمی وی آشکار شد. ابن طفیل مدت ها در دستگاه ابویعقوب عنوان وزیر و طبیب داشت، اما سرانجام در 578ق طبابت ابویعقوب را به ابن رشد واگذار کرد و تنها در سمت وزارت باقی ماند.

پیشنهاد کاربران

بپرس