ابن طاوس
لغت نامه دهخدا
ابن طاوس. [ اِ ن ُ وو ] ( اِخ ) سید جمال الدین ابوالفضائل احمدبن موسی حسنی حلّی ، برادر رضی الدین علی. فقیه و ادیب و محدث شیعی. شاگرد ابن نما و ابن معد و استاد علامه و ابن داود. هشتادودو تصنیف داشته ،از آن جمله است : کتاب بشری. ملاذالعلماء. حل الاشکال در رجال. عین العبره فی غبن العتره. وفات 673 هَ.ق.
ابن طاوس. [ اِ ن ُ وو ] ( اِخ ) سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر علوی حسنی. اشهرمردان این خاندان ، برادر جمال الدین احمد. مستنصر خلیفه نقابت علویان بدو تکلیف کرد و او امتناع ورزید. سید را با ابن علقمی وزیر صحبت و دوستی بوده و پانزده سال در بغداد اقامت داشت ، آنگاه بحله و پس از آن به نجف رفت و هنگام تسلط مغول به بغداد بدارالخلافه بازگشته و در آنجا تا آخر عمر ( دوشنبه 5 ذیقعده 664 هَ.ق. ) اقامت داشته است و از طرف هولاکو سه سال و یازده ماه منصب نقابت علویان بدو مفوض بوده است. او را کتب بسیار در حدیث و ادعیه و غیر آن هست از جمله : کتاب اللهوف علی قتلی الطفوف. الاقبال بصالح الاعمال. جمال الاسبوع بکمال العقل المشروع. الدروع الواقیه من الاخطار. سعدالسعود. غیاث سلطان الوری لسکان الثری. مهج الدعوات. کتاب الامان. البهجه لثمرة المهجه. کتاب الطرائف فی مذهب الطوائف. کتاب زهرةالربیع فی ادعیةالاسابیع.
فرهنگ فارسی
اشهر مردان این خاندان
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید