[ویکی نور] «ابن صیرفی، نورالدین علی بن داود بن ابراهیم» معروف به ابن داود، فقیه حنفی و مورخ معاصر ممالیک بُرجیّهی مصر می باشد.
چون پدرش به کار صرافی می پرداخت، به ابن صیرفی یا جوهری نیز معروف گردید. از بین مآخذ تنها ابن ایاس او را اسرائیلی خوانده است که علت آن روشن نیست.
وی در قاهره چشم به جهان گشود و در همانجا به تحصیل پرداخت. مقدمات علوم را نزد زراتیتی و ابن دیری آموخت و سپس شرح نقایه و شرح نخبه را نزد مؤلف آن ها، شیخ تقی الدین شمنی و دیوان خطب ابن حجر را نزد خود وی فراگرفت. علاوه بر شرکت در مجالس درس و املای ابن حجر، مدت زیادی نیز در ملازمت و مصاحبت او بود و ابن حجر به وی توجه و عنایت خاصی داشت، تا آنجا که پشت سر او نماز می گزارد.
از دیگر استادان او می توان شیخ بدرالدین عینی، قاضی القضاة محب الدین ابن شحنه، شهاب الدین احمد آمدی نحوی، محیی الدین کافیجی و امین الدین آقسرایی را نام برد. وی مدتی نیز در محضر محمد بن ابراهیم شروانی شافعی بود و شرح العمدة را نزد او خواند و دانش خود را در زمینه فقه و تاریخ تکمیل کرد. علاوه بر فقه، نحو، اصول و عروض را نیز نزد استادان عصر خود فراگرفت و قرآن و همچنین برخی از کتب مشهور آن عصر مانند: العمدة، الفیة ابن مالک و خزرجیة را از حفظ کرد.
او یک بار حج گزارد و از آن جا به بیت المقدس و سپس به دمیاط رفت و در مدرسه صوفیه بیبرسیه و برقوقیه رحل اقامت افکند و احتمالاً به تدریس پرداخت و نیابت خطابت را در آن جا برعهده گرفت.
وی پس از مرگ پدرش در 853ق، به کار جواهرفروشی پرداخت، ولی از آن جا که در انباء الهصر نام خود را در کنار مساکین و فقرا آورده، چنین برمی آید که زندگیش با فقر و تنگدستی توأم بوده است. شاید جهت امرار معاش و گریز از فقر بوده که استنساخ کتب ارزشمند از قبیل آثار ابن حجر، ابن تغری بردی، سخاوی و ابن کثیر را پیشه ساخته و هین امر بعداً باعث ارتباط و آشنائی او با بزرگانی چون ابن مرهر شده است.
چون پدرش به کار صرافی می پرداخت، به ابن صیرفی یا جوهری نیز معروف گردید. از بین مآخذ تنها ابن ایاس او را اسرائیلی خوانده است که علت آن روشن نیست.
وی در قاهره چشم به جهان گشود و در همانجا به تحصیل پرداخت. مقدمات علوم را نزد زراتیتی و ابن دیری آموخت و سپس شرح نقایه و شرح نخبه را نزد مؤلف آن ها، شیخ تقی الدین شمنی و دیوان خطب ابن حجر را نزد خود وی فراگرفت. علاوه بر شرکت در مجالس درس و املای ابن حجر، مدت زیادی نیز در ملازمت و مصاحبت او بود و ابن حجر به وی توجه و عنایت خاصی داشت، تا آنجا که پشت سر او نماز می گزارد.
از دیگر استادان او می توان شیخ بدرالدین عینی، قاضی القضاة محب الدین ابن شحنه، شهاب الدین احمد آمدی نحوی، محیی الدین کافیجی و امین الدین آقسرایی را نام برد. وی مدتی نیز در محضر محمد بن ابراهیم شروانی شافعی بود و شرح العمدة را نزد او خواند و دانش خود را در زمینه فقه و تاریخ تکمیل کرد. علاوه بر فقه، نحو، اصول و عروض را نیز نزد استادان عصر خود فراگرفت و قرآن و همچنین برخی از کتب مشهور آن عصر مانند: العمدة، الفیة ابن مالک و خزرجیة را از حفظ کرد.
او یک بار حج گزارد و از آن جا به بیت المقدس و سپس به دمیاط رفت و در مدرسه صوفیه بیبرسیه و برقوقیه رحل اقامت افکند و احتمالاً به تدریس پرداخت و نیابت خطابت را در آن جا برعهده گرفت.
وی پس از مرگ پدرش در 853ق، به کار جواهرفروشی پرداخت، ولی از آن جا که در انباء الهصر نام خود را در کنار مساکین و فقرا آورده، چنین برمی آید که زندگیش با فقر و تنگدستی توأم بوده است. شاید جهت امرار معاش و گریز از فقر بوده که استنساخ کتب ارزشمند از قبیل آثار ابن حجر، ابن تغری بردی، سخاوی و ابن کثیر را پیشه ساخته و هین امر بعداً باعث ارتباط و آشنائی او با بزرگانی چون ابن مرهر شده است.
wikinoor: ابن_صیرفی،_علی_بن_داود