[ویکی نور] ابن سینا، ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا (۳۷۰-۴۲۸ق /۹۸۰-۱۰۳۷م)، بزرگ ترین فیلسوف مشایی و پزشک نامدار ایران در جهان اسلام.
در حدود 370ق در بخارا زاده شد. پدرش از اهالی بلخ بود و در دوران فرمانروایی نوح بن منصور سامانی (366-387 ق) به بخارا رفت و در آنجا در یکی از مهم ترین قریه ها به نام خرمثین در دستگاه اداری به کار پرداخت. او از قریه ای در نزدیکی آنجا، به نام افشنه زنی ستاره نام را به همسری گرفت و در آنجا اقامت گزید.
ابن سینا در آنجا به جهان چشم گشود. پنج سال پس از آن برادر کهترش به نام محمود به دنیا آمد.
ابن سینا نخست به آموختن قرآن و ادبیات پرداخت و ده ساله بود که همۀ قرآن و بسیاری از مباحث ادبی را فرا گرفته و سبب شگفتی دیگران شده بود. در این میان پدر وی دعوت یکی از داعیان مصری اسماعیلیان را پذیرفته بود و از پیروان ایشان به شمار می رفت. برادر ابن سینا نیز از آنان بود. پدر، ابن سینا را نیز به آیین اسماعیلیان دعوت می کرد، اما وی هر چند به سخنان آنان گوش می داد و گفته هایشان را در بارۀ عقل و نفس می فهمید، نمی توانست آیین ایشان را بپذیرد و پیرو آنان شود. پدرش رسائل اخوان الصفا را مطالعه می کرد و ابن سینا نیز گاه به مطالعۀ آنها می پرداخت. سپس پدرش وی را نزد سبزی فروشی به نام محمود مساحی که از حساب هندی آگاه بود، فرستاد و ابن سینا از وی این فن را آموخت.
در این هنگام دانشمندی به نام ابوعبداللّه (حسین بن ابراهیم الطبری) ناتلی که مدعی فلسفه دانی بود، به بخارا آمد. پدر ابن سینا وی را در خانۀ خود جای داد و ابن سینا نزد او به آموختن فلسفه پرداخت. وی پیش از آمدن ناتلی به بخارا، نزد مردی به نام اسماعیل زاهد فقه آموخته و در این زمینه سخت جویا و پویا و با همۀ شیوه های اعتراض، به روش فقیهان آشنا شده بود.
در حدود 370ق در بخارا زاده شد. پدرش از اهالی بلخ بود و در دوران فرمانروایی نوح بن منصور سامانی (366-387 ق) به بخارا رفت و در آنجا در یکی از مهم ترین قریه ها به نام خرمثین در دستگاه اداری به کار پرداخت. او از قریه ای در نزدیکی آنجا، به نام افشنه زنی ستاره نام را به همسری گرفت و در آنجا اقامت گزید.
ابن سینا در آنجا به جهان چشم گشود. پنج سال پس از آن برادر کهترش به نام محمود به دنیا آمد.
ابن سینا نخست به آموختن قرآن و ادبیات پرداخت و ده ساله بود که همۀ قرآن و بسیاری از مباحث ادبی را فرا گرفته و سبب شگفتی دیگران شده بود. در این میان پدر وی دعوت یکی از داعیان مصری اسماعیلیان را پذیرفته بود و از پیروان ایشان به شمار می رفت. برادر ابن سینا نیز از آنان بود. پدر، ابن سینا را نیز به آیین اسماعیلیان دعوت می کرد، اما وی هر چند به سخنان آنان گوش می داد و گفته هایشان را در بارۀ عقل و نفس می فهمید، نمی توانست آیین ایشان را بپذیرد و پیرو آنان شود. پدرش رسائل اخوان الصفا را مطالعه می کرد و ابن سینا نیز گاه به مطالعۀ آنها می پرداخت. سپس پدرش وی را نزد سبزی فروشی به نام محمود مساحی که از حساب هندی آگاه بود، فرستاد و ابن سینا از وی این فن را آموخت.
در این هنگام دانشمندی به نام ابوعبداللّه (حسین بن ابراهیم الطبری) ناتلی که مدعی فلسفه دانی بود، به بخارا آمد. پدر ابن سینا وی را در خانۀ خود جای داد و ابن سینا نزد او به آموختن فلسفه پرداخت. وی پیش از آمدن ناتلی به بخارا، نزد مردی به نام اسماعیل زاهد فقه آموخته و در این زمینه سخت جویا و پویا و با همۀ شیوه های اعتراض، به روش فقیهان آشنا شده بود.
wikinoor: ابن_سینا،_حسین_بن_عبدالله