ساوجیان نیشابور؛ پیوندهای علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور
http://abarshahr. blogfa. com
نیشابور، از جمله بوم هایی ست که جایگاه برجسته ای در بالندگی و تطور فرهنگی و اجتماعی، و همچنین رشد، شکوفایی علمی ایران زمین و قلمرو تمدن اسلامی داشته است. از این دیار، در تاریخ علوم و معارف اسلامی، به عنوان �دارالعلم خراسان�، زادگاه نخستین مدارس اسلامی و جایگاه گردهمآیی دانشمندان و فقیهان و حدیث شناسان بزرگ و نامور، یاد می شود. این جایگاه ممتاز علمی و فرهنگی، توجه علمای بزرگ حوزه ی جغرافیایی ایران و فراسوی آن را به نیشابور و حتی اقامت گزیدن آنان را در این شهر، در پی داشته است. ساوه، یکی از شهرهای کهن و فرهنگ پرور ایران زمین است که بزرگان و دانشمندان پُرشماری را در دامن خود پرورانده و خدمات علمی و فرهنگی ارزنده ای را در حوزه ی تمدنی ایران و اسلام ارایه نموده، بسیارند فرهیختگان ساوجی که در نیشابور و دیگر شهرها به اشاعه ی علم و کسب دانش پرداخته اند. استاد مرتضی ذکایی ساوجی در این نوشتار به بازکاوی و بازشناسی گوشه ای از ارتباطات علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور پرداخته است. /ققنوس شرق/
... [مشاهده متن کامل]
حبّذا شهر نشابور که در روی زمین
گر بهشتیست همانست وگرنه خود نیست
( 1 )
نیشابور، شهری است در ]حدود[ صد و سی کیلومتری مغرب مشهد رضوی، در کنار کوههای بینالود و ساوه، شهری است در صد و سی کیلومتر جنوب تهران. از ساوه تا نیشابور، نزدیک به هزار کیلومتر، راه است، با این همه، میان این دو شهر کهن، از دیرباز، روابط علمی و فرهنگی وجود داشته است و عالمان، محدّثان و فرهیختگان هر دو دیار، با هم آمد و شد و دوستی داشتهاند. در این نوشته، به برخی از این روابط در سدههای چهارم تا هفتم هجری اشارتی خواهد رفت. بدان امید که این روابط همچنان بپاید و در آینده نیز گسترش یابد.
�ابواحمد ساوی هروی�، از ادیبان و شاعران قرن چهارم و پنجم هجری است. عبدالملک ثعالبی نیشابوری ( م. 429 ق ) که معاصر او بوده و با او دوستی داشته، دو بیت در وصف هرات، از او نقل کرده است:
هراة ارض حضبها واسع
و نبتها اللّظاح و النرجس
ما احد منها الی غیرها
یخرج الاّ بهد ما یفلس
( 2 )
�ابوالفرج ساوی�، نیز از شاعران و خوشنویسان همین دوره است. ثعالبی نیشابوری او را به حسن خط و بلاغت در سخن ستوده و ابیاتی از قصیده ی او در رثای فخرالدوله را نقل کرده است:
هی الدنیا تقول بملء فیها
حذار حذار من بطشی و فتکی
فلا یغررکم حسن ابتسامی
فقولی مضحک و الفعل مبکی
بفخرالدولة اعتبروا فانّی
اخذت الملک منه بسیف هلک
. . . ( 3 )
�ابویعقوب یوسف بن اسماعیل بن یوسف ساوی�، از دانشمندان و محدّثان بزرگ ساوه در قرن پنجم هجری است. عبدالکریم سمعانی نوشته است: �وی در مرو ساکن بوده است. امّا برای استماع حدیث از محدّثان به بغداد و دمشق و طرابلس سفر کرده است�. ( 4 ) حاکم، ابوعبداللّه حافظ نیشابوری که ابویعقوب ساوی را دیده و از او حدیث نوشته است چنین گفته است: �ابویعقوب ساوی از صالحان بود. اوّل بار او را در بغداد به سال 441 ق دیدم. پس از آن در سال 443 ق وارد خراسان شد و مدّتی در نیشابور اقامت کرد. پس از چندی به قصد مرو از نیشابور بیرون رفت و در مرو با اباالعباس محبوبی ملازم گشت. محبوبی او را برای تعلیم فرزندش - ابومحمّد رفیقی - در خانهاش واقع در مرو برگزید. ابویعقوب ساوی در آن جا به سال 446 ق وفات یافت. ( 5 )
یکی دیگر از محدثان ساوی در قرن پنجم هجری که در ری و نشابور از محدثان آن جا حدیث شنیده است، �ابوبکر عبدالرحمن بن عبدالله بن حسین بن محمّد مخاطرة ساوی� است. مولف تاریخ نیشابور ( حافظ ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی ) از سفر او به نیشابور یاد کرده و نوشته است که وی در نیشابور از مغربی حدیث شنیده است. ( 6 )
یکی از دانشمندان بزرگ نیشابور، که در واقع ساوی الاصل است، �امام واحدی نیشابوری� است: ابوالحسن علی بن احمد بن محمّد بن علی بن مقویه واحدی مقری ساوی نیشابوری از مفسّران و عالمان بزرگ قرن پنجم هجری است. ( 7 ) برادر وی - عبدالرحمن نیشابوری ( م. 478 ق ) - نیز از محدثان بزرگ بوده است. خانواده ی امام واحدی، از بازرگانان ساوه بودند که در نیشابور اقامت داشتند. ( 8 ) واحدی، کتاب های فراوانی نگاشته است، از جمله سه کتاب در تفسیر با نام های �کتاب الوجیز�، �کتاب الوسیط�و �کتاب البسیط�. ابن خلّکان، بر آن است که ابوحامد غزالی، اسامی کتاب های سه گانه ی خود را از واحدی اقتباس کرده است. ( 9 ) از آثار دیگر واحدی، میتوان به این موارد اشاره کرد: �اسباب نزول قرآن�، �الدعوات و الفصول�، �المغاذی�، �شرح دیوان متنبّی�، �الاغراب فی الاعراب� در نحو، �تفسیر النّبی�، �نفی التحریف� و �التحبیر فی شرح اسماء اللّه الحسنی�. ( 10 ) ابوالحسن علی واحدی در پی بیمارییی طولانی در جمادی الآخر سال 468 ق درگذشته است.
�ابوالقاسم اسماعیل بن عبداللّه بن موسی بن سعید ساوی� از محدّثان مشهور ساوی است که در قرن پنجم هجری میزیسته. مورّخان از او با عناوین ثقه، فاضل و عالم به ادبیّت و عربیّت یاد کردهاند. ابوالقاسم ساوی سفرهای فراوانی کرده و بسیاری از محدّثان حدیث شنیده است، از جمله در بغداد از �ابی الحسین محمد بن فضل� و طبقه ی او حدیث نوشته است. هم چنین در خراسان و ماوراءالنهر از راویان بسیاری حدیث شنیده است ساوی همچنین با رئیس منصور بن رامش، دوستی داشته است. ابوالقاسم ساوی، در نیشابور از قاضی، صیرفی، طرازی، معاذی و ابی نصر مفسر، روایت حدیث کرده است. �حافظ ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی� نوشته است که وی در نیشابور، روزهای جمعه قبل از نماز جمعه و در محل حظیره، منسوب به شحام برای محدثان، مجلس املای حدیث داشت. این مجلس بعد از وفات �ابی عبدالرحمن الشحامی� در روز جمعه - چهارم رجب سال 479 قمری - آغاز شد و تقریباً دو سال، هر جمعه ادامه داشت. ابوالقاسم ساوی سرانجام در شب سهشنبه ماه جمادی الاولی سال 480 ق در نیشابور وفات یافت. ( 11 )
�ابواسحاق ابراهیم بن محمّد مکّی بن سعد فقیه� ملقّب به �شیخ الملک ساوی� از مشایخ بزرگ حدیث در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری بوده است. شیخ الملک ساوی در نیشابور سکونت داشته و در آن جا از حاکم ابی عبد الرحمان شاذیاخی و عبدالغافر و ناصحی و صابونی حدیث شنیده است. ساوی در روز جمعه - آخر صفر 508 ق - در نیشابور وفات یافته و در خانه ی خود دفن شده است. ( 12 )
�امام ابوطاهر عبدالرحمان بن احمد بن علیک ساوی�، بعد از سال 430 ق زاده شد. در جوانی به سمرقند رفت و در آن جا به تحصیل و تحقیق پرداخت. ساوی در آن جا با �عبدالعزیز نخشبی� مصاحبت داشت. پس از چندی از سمرقند به نیشابور رفت و در مجلس امام الحرمین حاضر شد. وی در ماوراءالنهر از بزرگان محدثان آن جا حدیث شنید. در نیشابور در سال 458 ق از ابی بکر أحمد بن منصور مغربی حدیث شنید. احمد بن علیک ساوی در سال 484 ق در بغداد وفات یافت. ( 13 )
�حکیم زین الدین عمر بن سهلان ساوجی� ( 465 - 520 ق ) از حکما و فلاسفه ی قرن پنجم هجری است که کتاب ها و رسالههای مهمی از او برجای مانده است. ( 14 ) کتاب �البصائر النصریه� او به قولی بهترین کتاب در منطق است. ( 15 ) و از متون درسی دانشگاه الازهر مصر است. ( 16 ) ابن سهلان ساوی در چند جای این کتاب از شیخ الرئیس بوعلی سینا به عنوان افضل المتأخرین خرده گرفته است. ( ص 11، 39، 55، 68، 74، 78، 91، 98، 105 ) و طرح مباحث او در پارهای موارد، از جمله در باب �مقولات عشر� بهتر از ابن سیناست، و همین کتاب است که شیخ اشراق – هروردی - آن را به عنوان رساله ی درسی خود، نزد �ظهیر الدین عبدالسلام بن محمود بن احمد فارسی� خوانده است. ( 17 ) ابن سهلان، همچنین به سؤال های محمد بن عبدالکریم شهرستانی ( 479 - 458 ق ) –صاحب �ملل و نحل� - درباره ی عقاید بوعلی سینا در کتاب �النجاة� پاسخ گفته است. ( 18 ) این کتاب او با عنوان �جواب علی الشهرستانی� به زبان های مختلف جهان ترجمه شده و به طبع رسیده است؛ از جمله ترجمه ی عبری آن در وین ( 1905 م ) ، ترجمه ی لاتین آن در رم ( 1926م ) ، ترجمه ی آلمانی آن در برلین ( 1931 م ) و ترجمه ی فرانسه آن در پاریس ( 1953 ) ، به طبع رسیده است. ( 19 ) باری، این حکیم بلندآوازه، سال ها در زادگاه خود –ساوه - به قضاوت اشتغال داشته است، امّا به دلایلی که بر ما معلوم نیست، یک باره رخت مهاجرت بسته و به نیشابور رفت و در آن شهر، رحل اقامت افکند و تا آخر عمر در همان دیار به تحقیق و تدریس اشتغال داشت. دریغا که برای گذران زندگی، گاهی نیز به استنساخ کتب مشهور میپرداخت. سرانجام در نیشابور درگذشت. و در همان جا مدفون شد. ( 20 ) نگارنده، گزارشی درباره محل دفن حکیم ابن سهلان ساوجی در نیشابور به دست نیاورده است، و در این باره چشم یاری به محققان و پژوهشگران نیشابوری دوخته تا او را راه نمایند.
فخرالعلما شرف المناظرین �محمّد بن عثمان بن سعید ساوی�، از دانشمندان بزرگ ساوه است که از احوال و اطلاع چندانی در دست نیست. یکی از علمای نیشابور به نام �ابی جعفر احمد بن محمود نیشابوری� کتاب �البصائر فی الوجوه و النظایر� یا �بصائر یمینی� را که قبل از سال 610 قمری تألیف کرده به نام محمد بن عثمان بن سعید ساوی کرده است. فیلمی از این کتاب در کتابخانه ی آستان قدس رضوی ( شماره 628 و1072 ) موجود است. ( 21 )
�محمّد بن ابی بکر علی کاتب ساوی� از دانشمندان دربار مغیث الدین نظام الملک وزیر بوده است. وی کتاب �التحسین و التقبیح� عبدالملک ثعالبی نیشابوری را در هشتاد و یک باب، برای نظام الملک وزیر ترجمه کرده است. نسخهای از این ترجمه به خط خود مترجم در کتابخانه فاتح استانبول ( شماره 93716 ) موجود است. ( 22 )
�شیخ جمال الدین مجرد ساوجی� ( م. 630 ق ) یکی از مشایخ بزرگ فرقه ی قلندریه در قرن هفتم هجری است که بسیاری از آداب و آرای قلندران را پایهگذاری کرده است. ( 23 ) او با خواجه فریدالدین عطار نیشابوری ( م. 618 ق ) آشنایی داشته و آثار او را مطالعه کرده است و در مواردی هم از عطار نام برده است، از جمله در این ابیات:
چه خوش گفت است عطار خراسان
امام عاشقان، پیر خدادان
بمیر از خویش تا یابی رهایی
که با مرده نگیرد آشنایی
کنون ما از خود و عالم بمردیم
جهان را با جهان خواهان سپردیم ( 24 )
سخن به عطار نیشابوری رسید. بیمناسبت نخواهد بود تا در پایان این نوشته از یکی شاعران دلسوخته ی معاصر یاد شود که سال ها در ساوه ساکن بوده ولی اواخر عمر را در نیشابور گذرانده است و در همان جا در گذشته و در کنار آرامگاه عطار نیشابوری در شادیاخ به خاک سپرده شده است. �محمّد بیریای گیلانی� متخلّص به �شیدا� در سال 1297 شمسی در بندر انزلی تولد یافت. نهال شعر و ادب از همان کودکی در ذهن او بالیدن گرفت. در سال 1316 ش به دلیل فعالیت های سیاسی پدر همراه او به ساوه تبعید شد. ( 25 ) امّا این تبعیدگاه تحولی را در روح شاعر موجب شد و در این شهر به شعر مذهبی روی آورد. ( 26 ) تا آن جا که پس از اتمام دوره ی سه ساله ی تبعید به خواست خود و خواهش ساوجیان، شش سال دیگر در آن دیار ماند. سپس به اصفهان رفت و انجمن ادبی صائب را در آن جا بنیاد نهاد و مدّت دوازده سال آن را اداره کرد. در مرداد ماه 1366 ش به نیشابور رفت و در آن جا مقیم شد. منزل او در نیشابور، همراه محلّ آمد و شد ادیبان و شاعران نیشابور و خراسان بود. در همین سال ها همایش با شکوه بزرگداشت �شیدا� به همت فرهنگ دوستان آن دیار برپا شد. وی سرانجام در سال 1373 شمسی درگذشت و در کنار آرامگاه خواجه فرید الدین عطار نیشابوری به خاک سپرده شد.
بعد از وفات، تربت ما در زمین مجوی
در سینه ی مردم عارف، مزار ماست
- یادداشتها:. . .
نیشابور، از جمله بوم هایی ست که جایگاه برجسته ای در بالندگی و تطور فرهنگی و اجتماعی، و همچنین رشد، شکوفایی علمی ایران زمین و قلمرو تمدن اسلامی داشته است. از این دیار، در تاریخ علوم و معارف اسلامی، به عنوان �دارالعلم خراسان�، زادگاه نخستین مدارس اسلامی و جایگاه گردهمآیی دانشمندان و فقیهان و حدیث شناسان بزرگ و نامور، یاد می شود. این جایگاه ممتاز علمی و فرهنگی، توجه علمای بزرگ حوزه ی جغرافیایی ایران و فراسوی آن را به نیشابور و حتی اقامت گزیدن آنان را در این شهر، در پی داشته است. ساوه، یکی از شهرهای کهن و فرهنگ پرور ایران زمین است که بزرگان و دانشمندان پُرشماری را در دامن خود پرورانده و خدمات علمی و فرهنگی ارزنده ای را در حوزه ی تمدنی ایران و اسلام ارایه نموده، بسیارند فرهیختگان ساوجی که در نیشابور و دیگر شهرها به اشاعه ی علم و کسب دانش پرداخته اند. استاد مرتضی ذکایی ساوجی در این نوشتار به بازکاوی و بازشناسی گوشه ای از ارتباطات علمی و فرهنگی ساوه و نیشابور پرداخته است. /ققنوس شرق/
... [مشاهده متن کامل]
حبّذا شهر نشابور که در روی زمین
گر بهشتیست همانست وگرنه خود نیست
( 1 )
نیشابور، شهری است در ]حدود[ صد و سی کیلومتری مغرب مشهد رضوی، در کنار کوههای بینالود و ساوه، شهری است در صد و سی کیلومتر جنوب تهران. از ساوه تا نیشابور، نزدیک به هزار کیلومتر، راه است، با این همه، میان این دو شهر کهن، از دیرباز، روابط علمی و فرهنگی وجود داشته است و عالمان، محدّثان و فرهیختگان هر دو دیار، با هم آمد و شد و دوستی داشتهاند. در این نوشته، به برخی از این روابط در سدههای چهارم تا هفتم هجری اشارتی خواهد رفت. بدان امید که این روابط همچنان بپاید و در آینده نیز گسترش یابد.
�ابواحمد ساوی هروی�، از ادیبان و شاعران قرن چهارم و پنجم هجری است. عبدالملک ثعالبی نیشابوری ( م. 429 ق ) که معاصر او بوده و با او دوستی داشته، دو بیت در وصف هرات، از او نقل کرده است:
هراة ارض حضبها واسع
و نبتها اللّظاح و النرجس
ما احد منها الی غیرها
یخرج الاّ بهد ما یفلس
( 2 )
�ابوالفرج ساوی�، نیز از شاعران و خوشنویسان همین دوره است. ثعالبی نیشابوری او را به حسن خط و بلاغت در سخن ستوده و ابیاتی از قصیده ی او در رثای فخرالدوله را نقل کرده است:
هی الدنیا تقول بملء فیها
حذار حذار من بطشی و فتکی
فلا یغررکم حسن ابتسامی
فقولی مضحک و الفعل مبکی
بفخرالدولة اعتبروا فانّی
اخذت الملک منه بسیف هلک
. . . ( 3 )
�ابویعقوب یوسف بن اسماعیل بن یوسف ساوی�، از دانشمندان و محدّثان بزرگ ساوه در قرن پنجم هجری است. عبدالکریم سمعانی نوشته است: �وی در مرو ساکن بوده است. امّا برای استماع حدیث از محدّثان به بغداد و دمشق و طرابلس سفر کرده است�. ( 4 ) حاکم، ابوعبداللّه حافظ نیشابوری که ابویعقوب ساوی را دیده و از او حدیث نوشته است چنین گفته است: �ابویعقوب ساوی از صالحان بود. اوّل بار او را در بغداد به سال 441 ق دیدم. پس از آن در سال 443 ق وارد خراسان شد و مدّتی در نیشابور اقامت کرد. پس از چندی به قصد مرو از نیشابور بیرون رفت و در مرو با اباالعباس محبوبی ملازم گشت. محبوبی او را برای تعلیم فرزندش - ابومحمّد رفیقی - در خانهاش واقع در مرو برگزید. ابویعقوب ساوی در آن جا به سال 446 ق وفات یافت. ( 5 )
یکی دیگر از محدثان ساوی در قرن پنجم هجری که در ری و نشابور از محدثان آن جا حدیث شنیده است، �ابوبکر عبدالرحمن بن عبدالله بن حسین بن محمّد مخاطرة ساوی� است. مولف تاریخ نیشابور ( حافظ ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی ) از سفر او به نیشابور یاد کرده و نوشته است که وی در نیشابور از مغربی حدیث شنیده است. ( 6 )
یکی از دانشمندان بزرگ نیشابور، که در واقع ساوی الاصل است، �امام واحدی نیشابوری� است: ابوالحسن علی بن احمد بن محمّد بن علی بن مقویه واحدی مقری ساوی نیشابوری از مفسّران و عالمان بزرگ قرن پنجم هجری است. ( 7 ) برادر وی - عبدالرحمن نیشابوری ( م. 478 ق ) - نیز از محدثان بزرگ بوده است. خانواده ی امام واحدی، از بازرگانان ساوه بودند که در نیشابور اقامت داشتند. ( 8 ) واحدی، کتاب های فراوانی نگاشته است، از جمله سه کتاب در تفسیر با نام های �کتاب الوجیز�، �کتاب الوسیط�و �کتاب البسیط�. ابن خلّکان، بر آن است که ابوحامد غزالی، اسامی کتاب های سه گانه ی خود را از واحدی اقتباس کرده است. ( 9 ) از آثار دیگر واحدی، میتوان به این موارد اشاره کرد: �اسباب نزول قرآن�، �الدعوات و الفصول�، �المغاذی�، �شرح دیوان متنبّی�، �الاغراب فی الاعراب� در نحو، �تفسیر النّبی�، �نفی التحریف� و �التحبیر فی شرح اسماء اللّه الحسنی�. ( 10 ) ابوالحسن علی واحدی در پی بیمارییی طولانی در جمادی الآخر سال 468 ق درگذشته است.
�ابوالقاسم اسماعیل بن عبداللّه بن موسی بن سعید ساوی� از محدّثان مشهور ساوی است که در قرن پنجم هجری میزیسته. مورّخان از او با عناوین ثقه، فاضل و عالم به ادبیّت و عربیّت یاد کردهاند. ابوالقاسم ساوی سفرهای فراوانی کرده و بسیاری از محدّثان حدیث شنیده است، از جمله در بغداد از �ابی الحسین محمد بن فضل� و طبقه ی او حدیث نوشته است. هم چنین در خراسان و ماوراءالنهر از راویان بسیاری حدیث شنیده است ساوی همچنین با رئیس منصور بن رامش، دوستی داشته است. ابوالقاسم ساوی، در نیشابور از قاضی، صیرفی، طرازی، معاذی و ابی نصر مفسر، روایت حدیث کرده است. �حافظ ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی� نوشته است که وی در نیشابور، روزهای جمعه قبل از نماز جمعه و در محل حظیره، منسوب به شحام برای محدثان، مجلس املای حدیث داشت. این مجلس بعد از وفات �ابی عبدالرحمن الشحامی� در روز جمعه - چهارم رجب سال 479 قمری - آغاز شد و تقریباً دو سال، هر جمعه ادامه داشت. ابوالقاسم ساوی سرانجام در شب سهشنبه ماه جمادی الاولی سال 480 ق در نیشابور وفات یافت. ( 11 )
�ابواسحاق ابراهیم بن محمّد مکّی بن سعد فقیه� ملقّب به �شیخ الملک ساوی� از مشایخ بزرگ حدیث در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری بوده است. شیخ الملک ساوی در نیشابور سکونت داشته و در آن جا از حاکم ابی عبد الرحمان شاذیاخی و عبدالغافر و ناصحی و صابونی حدیث شنیده است. ساوی در روز جمعه - آخر صفر 508 ق - در نیشابور وفات یافته و در خانه ی خود دفن شده است. ( 12 )
�امام ابوطاهر عبدالرحمان بن احمد بن علیک ساوی�، بعد از سال 430 ق زاده شد. در جوانی به سمرقند رفت و در آن جا به تحصیل و تحقیق پرداخت. ساوی در آن جا با �عبدالعزیز نخشبی� مصاحبت داشت. پس از چندی از سمرقند به نیشابور رفت و در مجلس امام الحرمین حاضر شد. وی در ماوراءالنهر از بزرگان محدثان آن جا حدیث شنید. در نیشابور در سال 458 ق از ابی بکر أحمد بن منصور مغربی حدیث شنید. احمد بن علیک ساوی در سال 484 ق در بغداد وفات یافت. ( 13 )
�حکیم زین الدین عمر بن سهلان ساوجی� ( 465 - 520 ق ) از حکما و فلاسفه ی قرن پنجم هجری است که کتاب ها و رسالههای مهمی از او برجای مانده است. ( 14 ) کتاب �البصائر النصریه� او به قولی بهترین کتاب در منطق است. ( 15 ) و از متون درسی دانشگاه الازهر مصر است. ( 16 ) ابن سهلان ساوی در چند جای این کتاب از شیخ الرئیس بوعلی سینا به عنوان افضل المتأخرین خرده گرفته است. ( ص 11، 39، 55، 68، 74، 78، 91، 98، 105 ) و طرح مباحث او در پارهای موارد، از جمله در باب �مقولات عشر� بهتر از ابن سیناست، و همین کتاب است که شیخ اشراق – هروردی - آن را به عنوان رساله ی درسی خود، نزد �ظهیر الدین عبدالسلام بن محمود بن احمد فارسی� خوانده است. ( 17 ) ابن سهلان، همچنین به سؤال های محمد بن عبدالکریم شهرستانی ( 479 - 458 ق ) –صاحب �ملل و نحل� - درباره ی عقاید بوعلی سینا در کتاب �النجاة� پاسخ گفته است. ( 18 ) این کتاب او با عنوان �جواب علی الشهرستانی� به زبان های مختلف جهان ترجمه شده و به طبع رسیده است؛ از جمله ترجمه ی عبری آن در وین ( 1905 م ) ، ترجمه ی لاتین آن در رم ( 1926م ) ، ترجمه ی آلمانی آن در برلین ( 1931 م ) و ترجمه ی فرانسه آن در پاریس ( 1953 ) ، به طبع رسیده است. ( 19 ) باری، این حکیم بلندآوازه، سال ها در زادگاه خود –ساوه - به قضاوت اشتغال داشته است، امّا به دلایلی که بر ما معلوم نیست، یک باره رخت مهاجرت بسته و به نیشابور رفت و در آن شهر، رحل اقامت افکند و تا آخر عمر در همان دیار به تحقیق و تدریس اشتغال داشت. دریغا که برای گذران زندگی، گاهی نیز به استنساخ کتب مشهور میپرداخت. سرانجام در نیشابور درگذشت. و در همان جا مدفون شد. ( 20 ) نگارنده، گزارشی درباره محل دفن حکیم ابن سهلان ساوجی در نیشابور به دست نیاورده است، و در این باره چشم یاری به محققان و پژوهشگران نیشابوری دوخته تا او را راه نمایند.
فخرالعلما شرف المناظرین �محمّد بن عثمان بن سعید ساوی�، از دانشمندان بزرگ ساوه است که از احوال و اطلاع چندانی در دست نیست. یکی از علمای نیشابور به نام �ابی جعفر احمد بن محمود نیشابوری� کتاب �البصائر فی الوجوه و النظایر� یا �بصائر یمینی� را که قبل از سال 610 قمری تألیف کرده به نام محمد بن عثمان بن سعید ساوی کرده است. فیلمی از این کتاب در کتابخانه ی آستان قدس رضوی ( شماره 628 و1072 ) موجود است. ( 21 )
�محمّد بن ابی بکر علی کاتب ساوی� از دانشمندان دربار مغیث الدین نظام الملک وزیر بوده است. وی کتاب �التحسین و التقبیح� عبدالملک ثعالبی نیشابوری را در هشتاد و یک باب، برای نظام الملک وزیر ترجمه کرده است. نسخهای از این ترجمه به خط خود مترجم در کتابخانه فاتح استانبول ( شماره 93716 ) موجود است. ( 22 )
�شیخ جمال الدین مجرد ساوجی� ( م. 630 ق ) یکی از مشایخ بزرگ فرقه ی قلندریه در قرن هفتم هجری است که بسیاری از آداب و آرای قلندران را پایهگذاری کرده است. ( 23 ) او با خواجه فریدالدین عطار نیشابوری ( م. 618 ق ) آشنایی داشته و آثار او را مطالعه کرده است و در مواردی هم از عطار نام برده است، از جمله در این ابیات:
چه خوش گفت است عطار خراسان
امام عاشقان، پیر خدادان
بمیر از خویش تا یابی رهایی
که با مرده نگیرد آشنایی
کنون ما از خود و عالم بمردیم
جهان را با جهان خواهان سپردیم ( 24 )
سخن به عطار نیشابوری رسید. بیمناسبت نخواهد بود تا در پایان این نوشته از یکی شاعران دلسوخته ی معاصر یاد شود که سال ها در ساوه ساکن بوده ولی اواخر عمر را در نیشابور گذرانده است و در همان جا در گذشته و در کنار آرامگاه عطار نیشابوری در شادیاخ به خاک سپرده شده است. �محمّد بیریای گیلانی� متخلّص به �شیدا� در سال 1297 شمسی در بندر انزلی تولد یافت. نهال شعر و ادب از همان کودکی در ذهن او بالیدن گرفت. در سال 1316 ش به دلیل فعالیت های سیاسی پدر همراه او به ساوه تبعید شد. ( 25 ) امّا این تبعیدگاه تحولی را در روح شاعر موجب شد و در این شهر به شعر مذهبی روی آورد. ( 26 ) تا آن جا که پس از اتمام دوره ی سه ساله ی تبعید به خواست خود و خواهش ساوجیان، شش سال دیگر در آن دیار ماند. سپس به اصفهان رفت و انجمن ادبی صائب را در آن جا بنیاد نهاد و مدّت دوازده سال آن را اداره کرد. در مرداد ماه 1366 ش به نیشابور رفت و در آن جا مقیم شد. منزل او در نیشابور، همراه محلّ آمد و شد ادیبان و شاعران نیشابور و خراسان بود. در همین سال ها همایش با شکوه بزرگداشت �شیدا� به همت فرهنگ دوستان آن دیار برپا شد. وی سرانجام در سال 1373 شمسی درگذشت و در کنار آرامگاه خواجه فرید الدین عطار نیشابوری به خاک سپرده شد.
بعد از وفات، تربت ما در زمین مجوی
در سینه ی مردم عارف، مزار ماست
- یادداشتها:. . .