ابن سلیمان

لغت نامه دهخدا

ابن سلیمان. [ اِ ن ُ س ُ ل َ ] ( اِخ ) ابوالعباس احمدبن محمدبن سلیمان. گویند از اهل مصر بود و صنعت کیمیا ( زرسازی ) می ورزید. او راست : کتاب الافصاح و الایضاح فی برانیات. کتاب الجامع برانیات. کتاب الملاغم. کتاب المعجونات. کتاب التخمیر. ( ابن الندیم ).

فرهنگ فارسی

گویند از اهل مصر بود و صنعت کیمیا می ورزید

پیشنهاد کاربران

بپرس