ابن رشیق

لغت نامه دهخدا

ابن رشیق. [ اِ ن ُ رَ ] ( اِخ ) ابوعلی حسن بن رشیق. پدرش مملوک محرَّر رومی بوده و زرگری پیشه داشته. بین 385 و 390 هَ.ق. در مسیله از شهرهای افریقیه متولد و456 یا 463 در شهر مازر واقع در صقلیه درگذشته است. او ادیبی لغوی و شاعر بود و در قیروان معز باﷲ فاطمی را مدح میگفت. وقتی در آنجا فتنه ای افتاد و قبائل عرب این شهر را غارت کردند. معز باﷲ، و ابن رشیق با او، به مهدیه گریختند خلیفه بدانجا رحلت کرد و ابن رشیق به صقلیه رفت. از تألیفات اوست : عمده در نقد شعر. قراضةالذهب فی نقد اشعار العرب. کتاب الشذوذ در لغت. کتاب الانموذج. ( از بغیةالوعاة ) ( ابن خلکان ).

فرهنگ فارسی

پدرش مملوک محرر رومی بود و زرگری پیشه داشت

پیشنهاد کاربران

ابن رشیق. حاکم «مورسیا» در خلال سالهای 474 تا 481 هجری که اعلام خود مختاری نمود ولی همانند همسایگان خود «آلمریا» و «والنسیا» دچار آشوبهای داخلی و فشارهای دائمی از سوی مسیحیان خارج از مورسیا بود و حتی مسیحیان
...
[مشاهده متن کامل]
در 45 کیلومتری شمال غرب مورسیا پاسگاه مرزی درست نموده بودند که او با حمله به «آلدو» آنرا تصرف نمود . با ظهور مرابطون، «المراودین» و شکست ابن رشیق از آنان او مجبور به پرداخت خراج شد و «آلدو» دوباره در تصرف مسیحیان درآمد .

بپرس