[ویکی نور] ابن دُرَید، ابوبکر محمد بن حسن بن درید ازدی(223-321ق)، لغت شناس، نحوی، ادیب و شاعر عرب. نسب او را همگان به قبیله ازد رسانده اند. خاندان ابن درید از بزرگان قبیله بود. بنا به روایتی که از خود وی نقل شده است، او در کوی صالح بصره زاده شد، اما در اینکه چند سال زیست، اندکی اختلاف کرده اند و چون تاریخ وفات مسلم است، ناچار تاریخ ولادت جابه جا شده و تاریخهای زیر به دست آمده است: 228ق، 224 ق، و223 ق که صحیح ترین آنهاست، از قول خود او یا شاگردش ابوالحسین نقل شده است.
گویند وی دوران کودکی را در بصره گذراند و همانجا و یا در عمان پرورش یافت. ابن خلکان به پرورش او در بصره اشاره کرده، می افزاید که نزد ابوحاتم سجستانی، ریاشی (د 257ق)، ابن اخی الاصمعی و اشناندانی (د 288ق) درس خواند و تا قیام زنگیان و تاراج بصره و قتل ریاشی یا اندکی قبل از آن، در بصره ماند و چون احوال را پریشان دید، با عمویش حسین به عمان گریخت. این سخن بدان معنی است که وی تا 34 سالگی در بصره بوده و در این صورت، روایاتی که پرورش او را در عمان دانسته اند، بی اعتبار می گردد. به هر حال وی که گویا پدر را از دست داده بود، تحت تکفل عمویش حسین بن درید قرار گرفت.
وی ابوعثمان اشناندانی را به تربیت و تعلیم ابن درید گماشت و او از همان کودکی هوشمندی و قدرت حافظه خود را آشکار ساخت. پس از آن ابن درید روانه عمان شد و 12 سال در آنجا ماند. اگر در اقامت 12 ساله او در عمان تردید نکنیم، باید چنین نتیجه بگیریم که وی، در 269ق که 46 ساله بود، دوباره به بصره برگشت. این بار وی بیش از 30 سال در بصره ماند، بی گمان وی در این فاصله بارها به سفر رفته، شاید از عمان نیز دیدن کرده باشد و شاید بخشی از روایات عمانی، در خلال این سفرها رخ داده باشد، اما هیچ سندی ما را در این باب راهنمایی نمی کند. تنها می گویند که وی از عمان به سوی «جزائر البحر» و به جزیره ابن عماره رفت و از آنجا روی به فارس نهاد. همه منابع ما تنها به سفر ابن درید به فارس و احیاناً پیوند او به آل میکال اشاره می کنند. بجز حاکم نیشابوری و ابن خلکان که تصریحی دراین باره دارند.
درباره پیوستن او به آل میکال روایت های گوناگونی وجود دارد که آخرین سالهای قرن سوم هجری در این بین معقول تر به نظر می رسد. از مجموعه این روایات چنین می توان استنباط کرد که ابن درید قبل از 297ق، اندکی پس از 70 سالگی به ایران رسید و در 308ق. یا اندکی پیش از آن به بغداد رفت. وی چون به بغداد رسید، در منزل علی بن محمد بن الحواری فرود آمد. در آن هنگام دیگر مردی کهنسال (هشتاد و چند ساله) بود و آوازه دانشش در لغت و شعر همه جا پیچیده بود. از این رو خلیفه مقتدر، او را بزرگ داشت و هر ماه 50 دینار برای او مقرر ساخت که تا پایان عمرش بر جا بود. چون به 90 سالگی رسید، مفلوج شد.
از آنجا که ابن درید در کار دین تعصبی نورزیده، هیچ اشارتی به مذهب خویش نکرده است و لاجرم همه پژوهشها به چند احتمال ختم می گردد، ابن شهر آشوب نام او را در شمار شعرای شیعه آورده، به همین جهت غالب نویسندگان معاصر شیعی او را پیرو مذهب خویش خوانده اند؛ اما محاجات او با شاعری شیعی به نام مفجع، ناقض این رأی است. شافعیان نیز کوشیده اند او را به مذهب خویش ملحق کنند، چنانکه سبکی و اسنوی نام او را در طبقات الشافعیه آورده اند و ابن قاضی شهبه نیز او را شافعی دانسته است.
گویند وی دوران کودکی را در بصره گذراند و همانجا و یا در عمان پرورش یافت. ابن خلکان به پرورش او در بصره اشاره کرده، می افزاید که نزد ابوحاتم سجستانی، ریاشی (د 257ق)، ابن اخی الاصمعی و اشناندانی (د 288ق) درس خواند و تا قیام زنگیان و تاراج بصره و قتل ریاشی یا اندکی قبل از آن، در بصره ماند و چون احوال را پریشان دید، با عمویش حسین به عمان گریخت. این سخن بدان معنی است که وی تا 34 سالگی در بصره بوده و در این صورت، روایاتی که پرورش او را در عمان دانسته اند، بی اعتبار می گردد. به هر حال وی که گویا پدر را از دست داده بود، تحت تکفل عمویش حسین بن درید قرار گرفت.
وی ابوعثمان اشناندانی را به تربیت و تعلیم ابن درید گماشت و او از همان کودکی هوشمندی و قدرت حافظه خود را آشکار ساخت. پس از آن ابن درید روانه عمان شد و 12 سال در آنجا ماند. اگر در اقامت 12 ساله او در عمان تردید نکنیم، باید چنین نتیجه بگیریم که وی، در 269ق که 46 ساله بود، دوباره به بصره برگشت. این بار وی بیش از 30 سال در بصره ماند، بی گمان وی در این فاصله بارها به سفر رفته، شاید از عمان نیز دیدن کرده باشد و شاید بخشی از روایات عمانی، در خلال این سفرها رخ داده باشد، اما هیچ سندی ما را در این باب راهنمایی نمی کند. تنها می گویند که وی از عمان به سوی «جزائر البحر» و به جزیره ابن عماره رفت و از آنجا روی به فارس نهاد. همه منابع ما تنها به سفر ابن درید به فارس و احیاناً پیوند او به آل میکال اشاره می کنند. بجز حاکم نیشابوری و ابن خلکان که تصریحی دراین باره دارند.
درباره پیوستن او به آل میکال روایت های گوناگونی وجود دارد که آخرین سالهای قرن سوم هجری در این بین معقول تر به نظر می رسد. از مجموعه این روایات چنین می توان استنباط کرد که ابن درید قبل از 297ق، اندکی پس از 70 سالگی به ایران رسید و در 308ق. یا اندکی پیش از آن به بغداد رفت. وی چون به بغداد رسید، در منزل علی بن محمد بن الحواری فرود آمد. در آن هنگام دیگر مردی کهنسال (هشتاد و چند ساله) بود و آوازه دانشش در لغت و شعر همه جا پیچیده بود. از این رو خلیفه مقتدر، او را بزرگ داشت و هر ماه 50 دینار برای او مقرر ساخت که تا پایان عمرش بر جا بود. چون به 90 سالگی رسید، مفلوج شد.
از آنجا که ابن درید در کار دین تعصبی نورزیده، هیچ اشارتی به مذهب خویش نکرده است و لاجرم همه پژوهشها به چند احتمال ختم می گردد، ابن شهر آشوب نام او را در شمار شعرای شیعه آورده، به همین جهت غالب نویسندگان معاصر شیعی او را پیرو مذهب خویش خوانده اند؛ اما محاجات او با شاعری شیعی به نام مفجع، ناقض این رأی است. شافعیان نیز کوشیده اند او را به مذهب خویش ملحق کنند، چنانکه سبکی و اسنوی نام او را در طبقات الشافعیه آورده اند و ابن قاضی شهبه نیز او را شافعی دانسته است.
wikinoor: ابن_درید،_محمد_بن_حسن