ابن دایه

لغت نامه دهخدا

ابن دایه. [ اِ ن ُ ی َ ] ( اِخ ) عیسی بن میمون مکی. محدث و مفسر، از مجاهد روایت دارد و او را تفسیریست.

ابن دایه. [ اِ ن ُ ی َ ] ( ع اِ مرکب ) کلاغ. ( مهذب الاسماء ). زاغ. غراب.

فرهنگ فارسی

محدث و مفسر از مجاهد روایت دارد و او را تفسیریست

پیشنهاد کاربران

آنچه مردینه بودند تا اطفال شیرخواره را پستانِ مَنیَت در دهان حیات نهادند و دایه از ابن دایه ترتیب دادند.
جهانگشای جوینی

بپرس