ابن حرام

لغت نامه دهخدا

ابن حرام. [ اِ ن ُ ح َ ] ( ع اِ مرکب ) سَلا. ( تاج العروس ). یارَک. ( منتهی الارب ). و آن پرده و پوستی است بر روی جنین برکشیده.

فرهنگ فارسی

پرده پوستی است که بر روی جنین برکشیده

پیشنهاد کاربران

بپرس