ابن حجاج
لغت نامه دهخدا
ابن حجاج. [ اِ ن ُ ح َج ْ جا ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ حسین بن احمدبن محمدبن جعفر. شاعری شیعی و مدیحه سرا. او پادشاهان و وزراء از آل بویه رامدح گفته و از دست عزالدوله بختیار چندی محتسب بغداد بوده است. طبع او در شعر بهزل می گرائیده ، دیوان کامل او از میان رفته لکن شریف رضی قسمت جِدّ آنرا به نام النظیف من السخیف گرد کرده است. وفات 391 هَ.ق.
ابن حجاج. [ اِ ن ُ ح َج ْ جا ] ( اِخ ) ابوعمر احمدبن محمدبن حجاج خطیب. در حدود اواخر مائه چهارم و نیمه اول مائه پنجم هجری میزیسته. کتاب مغنی در فن فلاحت مؤلَّف به سال 446 هَ.ق. از اوست.و از این کتاب ابن بیطار و ابن عوام نام برده اند.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید